حسین باستانی تهیه کننده سایت و رادیوی بیبیسی فارسی و تحلیلگر سیاسی تلویزیون بی بی سی فارسی دیروز یادداشتی را در سایت بی بی سی فارسی منتشر کرده با این عنوان : « چرا در انتخابات ۹۲ تقلب نشد ؟»
نگارنده در تمام این یادداشت به دنبال بهانه ها و دستاویزهایی است تا اثبات کند که به فلان دلیل و فلان دلیل در انتخابات ریاست جمهوری امسال که به انتخاب آقای دکتر روحانی انجامید تقلب نشده است.جالب اینکه مهم ترین دلیلی که نویسنده در این یادداشت به آن می پردازد "ترس" حکومت از تقلب و عواقب آن است.
اما نکته ای که در پس این یادداشت وجود دارد و در واقع هدف اصلی نویسنده از نگارش یادداشت بوده القای این تصور باطل است که نظام در انتخابات ۸۸ تقلب کرده بود.
هر انسان منصفی اگر دچار انحراف و اشتباه هم شده باشد بعد از این انتخابات حد اقل به این موضوع فکر می کند که اگر نظام اسلامی آن طور که عده ای می گویند اهل تقلب بود به راحتی می توانست با جابه جایی ۳۰۰ هزار رای انتخابات را به دور دوم بکشاند و در آنجا هم با توجه به همگرایی اصولگرایان و هزاران اتفاق احتمالی و منطقی که امکان وقوع داشت ُ نتیجه انتخابات به گونه دیگری رقم بخورد.اما بی بی سی فارسی که طی سال های فعالیت خود به وضوح دشمنی اش با نظام اسلامی را به اثبات رسانده این بار هم با استفاده از همان حربه قدیمی خود به دنبال وارونه جلوه دادن مسائل و منحرف کردن ذهن مخاطب است.برای آن ها خیلی سخت است که ببینند در نظام مردم سالاری دینی دموکراسی به مراتب بیش از آنچه لیبرال دموکراسی از آن دم می زند رعایت می شود و به معنای واقعی میزان رای مردم است.
هرچند خواندن این یادداشت کمی ناراحتم کرد ولی وقتی تلاش تهیه کننده سایت و رادیوی بی بی سی فارسی برای القای نظرش را دیدم خیلی خوشحال شدم ، چون مطمئن شدم حماسه سیاسی ملت ما خیلی خوب خاری شده است در چشم دشمن ...
پس از نوشت نویس :
چند پیشنهاد :
حرف درباره انتخابات اخیر و حواشی آن بسیار است ، اما آنچه در اولین پست این وبلاگ پس از ماه ها تعطیلی می خواهم عرض کنم چند نکته کوتاه است :
۱- هرچند بنده آقای روحانی را در میان حاضران اصلح نمی دانستم و به نظرم می آمد آقای قالیباف گزینه بهتری برای ریاست جمهوری هستند ، اکنون خدا را شاکرم و از شرایط به وجود آمده راضی هستم و بسیار امیدوار به آینده ای روشن برای ایران اسلامی عزیز
۲- خطاب به آن دسته از دوستان اصولگرایی که نگران تکرار مشکلات دوره اصلاحات و یا تکرار برخی اتفاقات تلخ سال ۸۸ هستند باید بگویم که از نظر من آقای روحانی به هیچ عنوان قرابتی با موسوی و کروبی و حتی خاتمی ندارد و به نسبت آن ها بسیار بیشتر در مسیر انقلاب و خط رهبری قرار دارد . امیدوارم که این تحلیلم اشتباه نباشد
۳-شکست اصولگرایان در این انتخابان دلایل متعددی داشت که باید مفصل درباره آن صحبت شود تا با بررسی دوباره سازو کاری مناسب برای اصلاح بسیاری از رویه ها و بازگشت مفید و موثر به عرصه مدیریت کشور گرفته شود.در این بین به چند عامل کوتاه اشاره می کنم.
الف ) باید واقع بین باشیم و صادقانه بگوییم که احمدی نژاد حد اقل در سال ۸۸ با حمایت ۱۰۰ درصدی اصولگرایان روی کار آمد.هرچند که او خود را اصولکرا نمی داند و در قول و فعل به بسیاری از اصول اصولگرایی پشت کرده است ، اما در نهیت عملکرد او به حساب اصولگرایان نوشته شد و نا رضایتی از وضع موجود به درخواست تغییر قدرت از سوی مردم انجامید.
ب ) از آن روز که عقلای اصولگرای در آستانه انتخابات مجلس ۷+۸ را تشکیل دادند و به دنبال اتحاد بودند و جریانی جدید و تند رو ایجاد شد و تخم انشقاق را در باغ اصولگرایی کشات می شد چنین روزی راپیش بینی کرد.متاسفانه همان ها هم که دور هم جمع شدند و اعتلاف کردند و اصولگرایان معتدل را به صبحی روشن امیدوار کردند بیش از اندازه احساس تکلیف کردند (!) و شد این ...
ج ) نبود رهبری منسجم و قوی و ساختار مناسب در سازوکارهای حزبی اصولگرای مشکل دیگری است که این جریان را تهدید می کند و امروز عقلای اصولگرا باید دور هم جمع شوند و با ایجاد وحدتی نا گسستنی از ادامه این روند در آینده جلوگیری کنند.
۴- این انتخابات دامان نظام و رهبری را از هرگونه اتهامی پاک کرد. به خصوص با توجه به اینکه آقای روحانی فقط با ۷ دهم درصد اختلاف رئیس جمهور شد و اگر نظام اهل این کارها بود می توانست با ۳۲۰ هزار رای انتخابات را به دور دوم بکشاند و آنجا هر کاری بکند.اما این انتخابات نشان داد نظام اسلامی و رهبری از هر اتهامی بری هستند و آن ها که سال ۸۸ اراجیفی را مطرح کردند و برای نظام آن همه هزینه ایجاد کردند کاملا بر باطل بودند و فرجامی جز فراموشی ندارند ....