جمعه ۲۹ شهریور ۱۳۹۲
اینجا هنوز سوتیتر من است

سلام

هر چند بعید می دانم هنوز از دوستان قدیمی و خوانندگان همراه یکی دوسال گذشته کسی به وبلاگم سری بزند، اما این مطلب را فقط و فقط برای آن ها می خواهم بنویسم.آن ها که وبلاگ نویس بودن فصل مشترک زندگی همه مان بود و خواندن پست های جورو واجور و کامنت گذاشتن یکی از پر رنگ ترین علایق زندگی مان.اما حالا حدود یک سال و اندی می شود که با شلوغ شدن زندگی و به عبارت بهتر به دلیل ضعف مدیریت فرصتی برای وبلاگ نوشتن دست نمی داد و سر نزدن های من به دوستان و مطلب ننوشتن های وبلاگی ما را مصداق آن مثل کرد که گفت: از دل برود هر آنکه از دیده برفت. در این مدت هر از گاهی صرفا سیاست نویسی می کردم و اگر مطلبی را برای روزنامه می نوشتم که به نظرم بر خلاف رویه قالب مطالبم ارزش خواندن داشت اینجا هم به اصطلاح باز نشرش می کردم. 

امروز اما همین طور اتفاقی دلم کشید بروم سیری کنم در آرشیو این خانه و راستش را بخواهید کلی دلم قنج زد و شاد شد از خواندن مطالبی که آن روزها یعنی همان یک سال و اندی قبل می نوشتم.مطالبی که دوستشان داشتم و با کامنت های دوستان زیبایی می گرفت.یک هو به خودم آمدم که چه شد که ناگهان این خانه، این سوتیتر تماما رنگ و بوی سیاسی گرفت. مطمئن هستم که همه سوتیترهای زندگی من سیاسی نشده است. این شد که دلم خواست دوباره با این مطلب سلامی عرض کنم به دوستان قدیمی و اعلام کنم که اینجا هنوز سوتیتر من است و  ان شالله بازهم مثل قبل نه فقط سوتیترهای سیاسی که همه سوتیترهای زندگی ام را اینجا می نویسم تا هم حال خودم خوب شود و هم بیشتر چشممان به حضور دوستان روشن شود.ان شالله اگر خدا بخواهد در سر زدن به شما هم مصمم تر می شوم و از خواندن مطالب زیبای دوستان باز هم لذت می برم....

پس از نوشت نویس:

این روزها که دست تقدیر مرا از کار دائم در روزنامه خراسان کشانده به خدمتگذاری در بست آقا امام رضا(ع) با این بیت حمیدرضا برقعی خیلی صفا می کنم:

اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست، می گویم

که من یک شاعر درباری ام، مداح سلطانم


نوشته شده توسط محسن هوشمند در 23:8 | | لينک به اين مطلب