دوشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۰
وقتی شماره تلفن همراه نشان گر " شخصیت " و " سواد" انسان ها می شود!

 

وقتی شماره تلفن همراه نشان گر " شخصیت " و " سواد" انسان ها می شود!

1-   حدود یک یا دو سال قبل بود که همراه با یکی از دوستانم برای خرید گوشی تلفن همراه به فروشگاه های خیابان احمد آباد مشهد مراجعه کردیم.در این خیابان به اصطلاح بالا شهری تعداد زیادی فروشگاه و بازارچه فروش تلفن همراه و لوازم جانبی وجود دارد و به نوعی این منطقه را به "بورس موبایل بازها"تبدیل کرده است.درحین بررسی گوشی های مختلف در فروشگاه های گوناگون تخته سفید(همون وایت بورد خودمون)که در یکی از مغازه ها نصب شده بود ،  نظرم را جلب کرد.البته پر واضح است که منظورم نوشته روی تخته است نه خودش!متن دقیق نوشته یادم نیست ولی به خاطرم هست که یک شماره تلفن همراه را برای فروش به حراج گذاشته بود.شماره هم این بود: 09155000000

به فروشنده گفتم:آقا قیمت این خط چنده؟

گفت: 8 !

بعد با لحنی کمی متاملانه گفتم:"یعنی 800 هزار تومان" ، که ناگهان فروشنده با حالتی که می شد بی توجهی را به طور کامل در آن مشاهده کرد گفت: " نخیرم ،یعنی 8 میلیون تومان! "

2-   چند روز قبل یکی از همکاران خیلی خوبم از من خواست که شماره یک استاد دانشگاه در زمینه ... را برای مصاحبه به او بدهم.من هم با توجه به این که موضوع مورد نظر تا حدی مربوط به رشته درسی و کارهای سابقم بود به دفترچه تلفنم نگاهی انداختم و در این بین شماره چند استاد دانشگاه و پژوهشگر شناخته شده در زمینه مورد نظر را به همکارم دادم.

در این بین شماره یکی از این استادان که اتفاقا پژوهشگر خیلی خوبی هم هست با این اعداد شروع می شد:"0935"

وقتی این شماره را خواندم همکارم گفت :" اَ اَ اَ ، خطش ایرانسله!"

گفتم: " مگه اشکالی داره"

گفت:"آخه معمولا خط ایرانسل مال آدمای "بی سواده""

خیلی تعجب کردم.مخصوصا به این خاطر که فکر نمی کردم این همکارم چنین حرفی بزند.

گفتم : "یعنی هر کسی که خط تلفن همراهش ایرانسله بی سواده!"

3-   با توجه به این که دوست ندارم حرف های کلیشه ای و "اظهر من الشمس" بزنم فقط این سوال را می پرسم که به نظر شما آن کسی که خط "8" تومانی را خریده چقدر سواد دارد ؟!

 

نوشته شده توسط محسن هوشمند در 20:20 | | لينک به اين مطلب
شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۰
خانه ملک پس گرفته شد
اظهارات نماينده « بقايي » پس از پايان ماجرا ؛
 
خانه ملک پس گرفته شد
 
نمي توانم بگويم برکناري لشکري به ماجراي خانه ملک مرتبط نبود
 
خراسان رضوي - مورخ شنبه 1390/01/27 شماره انتشار 17811

صبح روز پنج شنبه و در حالي که «خانه ملک» مشهد به طور کامل براي واگذاري به شوراي عالي ايرانيان خارج از کشور تخليه شده بود، اعلام شد که اين واگذاري منتفي شده و مجموعه تاريخي خانه ملک به اداره کل ميراث فرهنگي استان پس داده مي شود.به اين ترتيب، همزمان با توديع لشکري مديرکل سابق ميراث فرهنگي استان و معرفي سرپرست اين اداره کل، خانه ملک دوباره در اختيار جامعه هنري خراسان رضوي قرار گرفت.مديرکل امور استان هاي سازمان ميراث فرهنگي که به گفته خودش براي توديع و معارفه مديرکل ميراث فرهنگي استان و حل مسئله خانه ملک به مشهد آمده بود، طي گفت وگويي با خبرنگار ما، ضمن تشريح ماجراي بازپس گيري خانه ملک چنين گفت: اين که به طور قطع گفته مي شود برکناري لشکري ، مديرکل ميراث فرهنگي استان مرتبط با ماجراي خانه ملک بوده، صحيح نيست. اما نمي توان گفت اين2 موضوع به هم بي ربط بوده اند!

سرانجام پس از حدود يک هفته کش و قوس ميان رسانه ها، سازمان ميراث فرهنگي، صندوق احياي اماکن تاريخي و شوراي عالي امور ايرانيان خارج از کشور، روز پنج شنبه «خانه ملک» به اداره کل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان بازپس داده شد.به گزارش خبرنگار خراسان، در شرايطي که اين خانه تاريخي براي واگذاري به شوراي عالي ايرانيان خارج از کشور به طور کامل تخليه شده بود، صبح پنج شنبه ناگهان اعلام شد که اين واگذاري منتفي شده و هنرمندان مشهدي مي توانند به اين مجموعه باز گردند.همچنين در همين روز با حضور مديرکل امور استان هاي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري توديع لشکري مديرکل سابق و معارفه رجايي سرپرست اداره کل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري خراسان رضوي انجام شد.

به اين ترتيب، همزمان با پايان کار لشکري در سمت مديرکل ميراث فرهنگي خراسان رضوي، پرونده ماجراي «خانه ملک» هم بسته شد.

خانه ملک - ۱۰ صبح پنج شنبه

ساعت حدود ۱۰ صبح روز پنج شنبه بود که طي تماسي تلفني مطلع شدم خانه ملک به اداره کل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان بازپس داده شده است.به سرعت خود را به اين مجموعه تاريخي رساندم. حضور خودروهاي پلاک قرمز در مقابل در خانه ملک از حضور مسئولان در مجموعه خبر مي داد. همچنين آمد و شد هنرمندان به مجموعه در حالي که همگي خنده بر لب داشتند، تاييد کننده خبر بازپس گيري مجموعه بود. در ابتدا از ورودم به خانه ملک و انجام مصاحبه با مسئولان جلوگيري شد. اما پس از ساعتي معطلي پشت در مجموعه توانستم وارد شوم.

مجموعه براي همان کار قبلي مناسب بود!

پس از ورودم به خانه ملک به سراغ «ذوالفقاري» مديرکل امور استان هاي سازمان ميراث فرهنگي رفتم و چند و چون ماجراي واگذاري خانه ملک به شوراي عالي ايرانيان خارج از کشور را جويا شدم.او در ابتدا به ارائه توضيحي درباره حضور خود در مشهد و ماجراي پس  دادن خانه ملک پرداخت و گفت: «بعد از تخليه خانه ملک براي واگذاري به شوراي عالي امور ايرانيان خارج از کشور، موضوع در تهران بررسي شد و در نهايت بقايي، رئيس سازمان به من دستور داد که به عنوان نماينده وي براي حل مسئله به مشهد بيايم. من نيز پس از حضور در خانه ملک و مشاهده اين ساختمان دريافتم که اين محل براي همان فعاليت قبلي که در آن انجام مي شد، مناسبت تر است. از اين رو تصميم را عوض کرديم و قرار شد با بازپس  دادن خانه ملک به اداره کل ميراث فرهنگي استان، فعاليت هاي گذشته دوباره در اين مجموعه آغاز شود.»«ذوالفقاري» سپس در پاسخ به سوال خبرنگار ما که پرسيد آيا امکان نداشت پيش از اين و با تدبيري مناسب تر از واگذاري اين مجموعه تاريخي جلوگيري شود؟ چنين گفت: «اين نظر صحيح است و ما هم آن را قبول داريم. ولي در نهايت با بررسي جامعي که انجام شد، به اين نتيجه رسيديم که بايد خانه ملک بازپس داده شود.»

از ابتدا هم نظر بقايي بر اين شکل واگذاري نبود .مدير کل امور استان هاي سازمان ميراث فرهنگي در ادامه به نکته اي جالب توجه اشاره کرد. او گفت: از ابتدا هم نظر بقايي رئيس سازمان ميراث فرهنگي بر اين نبود که مجموعه به اين شکل واگذار شود. بلکه قرار بود بخشي از اين ساختمان براي انجام امور اداري به شوراي ايرانيان خارج از کشور اختصاص يابد!ذوالفقاري در برابر سوال خراسان مبني بر اين که گفته شده اين واگذاري با هماهنگي بقايي انجام شده است، اظهار داشت: من تاييد نمي کنم که اين اقدام « به طور کامل» با هماهنگي رئيس سازمان انجام شد. اما او در اين باره که چه کسي در اين ميان تخلف انجام داده که منجر به واگذاري کامل خانه ملک شده است، اظهارنظري نکرد و تنها گفت :« من در اين زمينه کاره اي نيستم. حضور من تنها براي حل مسئله خانه ملک بود که به خوبي انجام شد.» ذوالفقاري همچنين در پاسخ به اين سوال که آيا مکان جديدي در مشهد به شوراي عالي ايرانيان اختصاص پيدا مي کند، پاسخي مشابه سوال قبل مي داد.

ارتباط ماجراي خانه ملک با برکناري لشکري

خبرنگار ما در ادامه از مديرکل امور استان هاي سازمان ميراث فرهنگي اين سوال را پرسيد که آيا عزل و نصب هاي اداره کل ميراث فرهنگي خراسان رضوي به ماجراي خانه ملک ارتباطي نداشت؟ذوالفقاري در ابتدا اين موضوع را« شائبه » خواند و گفت :نمي توان به طور قطع گفت که اين ۲ موضوع به هم مرتبط است.البته او پس از اين که خبرنگار ما گفت: «يعني اين ۲ ماجرا هيچ ربطي به هم نداشت اين گونه اظهارنظر کرد: «نمي توان هم گفت بي ربط بوده است.»

هنرمندان گوسفند قرباني کردند

اما نکته ديگري که صبح روز پنج شنبه مي شد به وضوح در خانه ملک مشاهده کرد شادماني و سرور زائدالوصف هنرمندان فعال در اين مجموعه بود. آن ها که طي هفته گذشته خانه محل کارشان را از خود جدا مي ديدند در اين روز به خانه ملک بازگشتند و با قرباني کردن گوسفند، توزيع شيريني و شکلات و بيان تبريک و لبخند، سرور خود را از اين بازپس گيري علني کردند. اظهارات برخي از اين هنرمندان هم چون «محمد مهدي اسفيداني»و«فاطمه اعظم نور»، «مريم سراواني»و «فاطمه سلطاني» که درگفت و گو با خبرنگار ما بيان شد، نشان از شادماني آن ها و انگيزه مضاعفشان براي ادامه کار در اين مجموعه داشت.«محبوبه دولت آبادي» مدير مجموعه خانه ملک هم که پس از چند روز به محل کارش بازگشته بود، از اين موضوع بسيار اظهار خرسندي کرد و با اشاره به حضور سالانه ۱۰هزار بازديدکننده در اين مجموعه به خبرنگار ما گفت: «گفته شده که قرار است مالکيت اين مجموعه از صندوق احياي اماکن فرهنگي گرفته شده و به اداره کل ميراث فرهنگي استان داده شود.» البته لشکري مديرکل سابق ميراث فرهنگي هم به خبرنگار ما گفت که بحث هايي در اين زمينه مطرح شده است دولت آبادي همچنين ابراز اميدواري کرد که پس از اين کسي به دنبال تعطيل کردن مراکز فرهنگي و هنري استان نباشد.

نوشته شده توسط محسن هوشمند در 16:54 | | لينک به اين مطلب
جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰
برکناري غيرمنتظره مدير کل ميراث فرهنگي خراسان رضوي
برکناري غيرمنتظره مدير کل ميراث فرهنگي خراسان رضوي
 
خراسان رضوي - مورخ پنج‌شنبه 1390/01/25 شماره انتشار 17810

لشکري ، مدير کل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري خراسان رضوي از سمت خود بر کنار شدو بنابر شنيده ها جلسه توديع وي امروز برگزار مي شود.او روز دوشنبه طي گفت وگويي با خبرنگار ما (که ديروز منتشر شد) گفته بود که «در ماجراي واگذاري خانه ملک به «شوراي عالي ايرانيان خارج از کشور» هيچ کاره بوده است». وي هم چنين در اين گفت وگو از تاسيس نمايندگي شوراي عالي ايرانيان در چند شهر بزرگ ديگر خبر داده بود.برخي منابع آگاه روز گذشته به ما گفتند احتمالا «رجايي» مدير حراست اداره کل ميراث فرهنگي به عنوان سرپرست جديد معرفي خواهد شد.

نمايي از خانه ملك مشهد - عكس : ميثم دهقاني

مراسم توديع مدير کل قبلي و معرفي سرپرست اداره کل ميراث فرهنگي ، صنايع دستي و گردشگري استان امروز برگزار مي شود.محسن لشکري که روز دوشنبه در گفت وگويي با خبرنگار ما (که ديروز منتشر شد) از جزئيات ماجراي واگذاري خانه ملک مشهد به شوراي عالي امور ايرانيان خارج از کشور و تاسيس نمايندگي اين شورا در چند شهر بزرگ ديگر سخن گفته بود، روز گذشته از سمت خود برکنار شد و به گفته برخي منابع آگاه احتمالا «رجايي» مدير حراست اداره کل ميراث فرهنگي امروز به عنوان سرپرست اين اداره کل معرفي مي شود.

خانه ملک با تاييد «بقايي» واگذار شد

در همين حال اظهارات بعدازظهر سه شنبه «حسن محسني» سخنگوي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري فصل جديدي را در ماجراي واگذاري خانه ملک به شوراي عالي امور ايرانيان خارج از کشور گشود.او در حالي که اين واگذاري به طور کامل عملياتي شده و حتي مديرکل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان هم آن را تأييد کرده، ضمن تکذيب اين واگذاري اعلام کرده است: «ميراث فرهنگي طرح ويژه اي را براي اين ساختمان تدارک ديده است.»محسني در گفت و گو با فارس درباره تخليه خانه تاريخي ملک و واگذاري آن به شوراي عالي ايرانيان خارج از کشور چنين گفته است: «اين ساختمان تخليه شد، چون قرار است طرح ويژه فرهنگي و گردشگري براي ساختمان تدارک ديده شود، اما اين که به شوراي عالي ايرانيان واگذار شود اصلا درست نيست.»وي در ادامه اين را هم گفته که «اين خانه تاريخي همچنان در اختيار ميراث فرهنگي خراسان رضوي است و در راستاي معرفي استان به کار گرفته مي شود.»اين اظهارات سخنگوي سازمان ميراث فرهنگي در شرايطي مطرح شده که نه تنها مشاهدات خبرنگار ما از تخليه خانه تاريخي ملک و واگذاري آن به شوراي عالي ايرانيان حکايت دارد، بلکه لشکري مديرکل ميراث فرهنگي استان هم طي گفت و گويي صريح با خراسان که روز دوشنبه انجام شد اين موضوع را تأييد کرده است.لشکري حتي اعلام کرد:  «چند سال قبل در زمان رياست مشايي بر سازمان ميراث فرهنگي هم بحث بازپس گيري خانه تاريخي ملک از اداره کل ميراث فرهنگي خراسان رضوي مطرح بود که با واسطه گري مشايي عملياتي نشد اما اين بار واگذاري خانه ملک به شوراي عالي ايرانيان خارج از کشور با تأييد بقايي رئيس سازمان ميراث فرهنگي انجام شد!»

ماجراي عجيب تغيير کاربري

جالب اين که محسني سخنگوي سازمان ميراث فرهنگي در بخش ديگري از گفت و گوي خود با فارس ضمن بيان اين که ساختمان خانه ملک اصلا واگذار نشده، گفته است: «قرار است در اين بناي تاريخي کارگاه هاي صنايع دستي، اطلاع رساني گردشگري و کلاس هاي آموزشي بر پا شود.» حال اين سوال مطرح مي شود که اگر تصميم بر برپايي کارگاه هاي صنايع دستي و... در خانه ملک است چرا فعاليت هاي ارزشمند در حال انجام در اين مجموعه تاريخي تعطيل شد!لازم به يادآوري است که با فعال شدن خانه ملک به عنوان مرکز فعاليت هاي صنايع دستي مشهد اقدامات در خور تقديري در اين مرکز شکل گرفت و کار را به جايي رساند که در حال حاضر «اميني» رئيس نمايندگي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در خراسان رضوي از آن فعاليت ها با عنوان «ويژه» ياد مي کند و مي گويد که «با استفاده از آثار توليد شده در خانه ملک نمايشگاه هاي متعددي در کشورهاي ديگر بر پا شده بود.»همچنين فعاليت هاي آموزشي اين مرکز مورد توجه عده زيادي از هنرجويان صنايع دستي بود. به گونه اي که روز گذشته يکي از استادان صنايع دستي آموزشگاه هاي مشهد که خواست نامش فاش نشود، در تماس با روزنامه خراسان گفت: «خانه ملک محل کارآموزي عده زيادي از هنرجويان صنايع دستي بود و ثمره هاي آموزشي بسيار خوبي داشت.»علاوه بر اين در حوزه جذب گردشگر هم اين مرکز با توجه به قرار گرفتن در مرکز شهر و نزديکي به حرم مطهر رضوي ميزبان تعداد زيادي از زائران بود و به ويژه براي مسافران خارجي جذابيت هاي بسياري داشت.اميني رئيس نمايندگي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در اين باره هم معتقد است: «شخصيت هاي مختلفي که از کشورهاي گوناگون به مشهد مي آمدند، در بازديد از خانه ملک با اصالت و تنوع هنر ايراني آشنا مي شدند.»

اظهارات «محسني» از روي کم اطلاعي است

اما اظهارات منابع آگاه هم درباره سخنان محسني سخنگوي سازمان ميراث فرهنگي جالب توجه است.اين افراد معتقدند: «اظهارات محسني از روي «بي اطلاعي» يا براي «تلطيف فضاي رسانه اي» بوده است.»اين منابع با تاکيد بر اين که کار واگذاري خانه ملک به شوراي عالي امور ايرانيان خارج از کشور تمام شده است، مي گويد: حضور شخصي به نام «عليدادي» به عنوان نماينده شوراي عالي ايرانيان در ماجراي تخليه خانه ملک نشان از اين موضوع دارد.البته خبرنگار ما براي بررسي موضوع به عليدادي هم مراجعه کرد که وي گفت:« من مصاحبه نمي کنم .»

سوال هاي باقي مانده

اما با اين شرايط چند سوال مهم درباره ماجراي خانه ملک باقي مي ماند.اولين پرسش اين است که به واقع مطرح شدن اظهارات سخنگوي سازمان ميراث فرهنگي و تکذيب واگذاري خانه ملک به شوراي عالي ايرانيان در حالي که اين موضوع به طور کامل انجام شده است، با چه هدفي مطرح مي شود؟ علاوه بر اين همچنان اين سوال باقي است که نمايندگي شوراي عالي ايرانيان در شهرستان ها براي رسيدن به چه مقصودي تاسيس مي شود؟ آيا نظر عده اي که معتقدند اين کار با مقصود انجام فعاليت هاي سياسي و انتخاباتي انجام مي شود، درست است؟ همچنين شنيدن خبر برکناري لشکري از مدير کلي ميراث فرهنگي ، صنايع دستي و گردشگري خراسان رضوي در اين شرايط نکته قابل تاملي است.

 
نوشته شده توسط محسن هوشمند در 17:16 | | لينک به اين مطلب
پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰
داداش دیوانه

داداش دیوانه

اصلا دیگر تحملش را نداشتم.مثل بختک افتاده بود روی زندگی من.نه آبرو برایم گذاشته بود و نه اعصاب.دوستانم هر وقت می خواستند اذیتم کننند ، می گفتند: ((تو هم مثل اون داداش دیوونت.))حتی بعضی اوقات با خودم فکر می کردم که اصلا وجود آرمین چه سودی داره؟

یک روز ظهر وقتی از مدرسه به خانه برگشتم دیدم که روی مبل نشسته و تلویزیون نگاه می کند.پسره 25 ساله برنامه کودک می دید! بدون توجه به حضور او رو به مادرم کردم و گفتم : ((مامان!امروز برنامه درسیمو اشتباه گذاشته بودی!من سه شنبه ها ریاضی دارم ؛ نه علوم.))آرمین بلافاصله با همان لحن شکسته و صدای درهمش گفت: ((امروز که سه شنبه نیست!شنبست.))

با بی محلی گفتم : ((نخیرم.دیروز عید بود ؛نه جمعه.امروزم سه شنبست ؛ نه شنبه))هنوز جملمو کامل نکرده بودم که مامان گفت: ((مگر تو خودت کتاباتو تو کیفت نمیزاری؟!من که به کتابای تو کاری ندارم.)) گیج شدم.همه ساکت شدیم.چند لحظه بعد نگاه من و مامان برگشت به سمت آرمین که داشت گریه می کرد و می گفت : ((به خدا من فکر می کردم امروز شنبست.))


ماجرای این داستانک هم مثل داستانک قبلیست با این تفاوت که این یکی به نظر خودم از قبلی بهتر و جذاب تر است.البته ملاک واقعی نظر خوانندگان محترم است.امیدوارم از خواندن این داستانک لذت ببرید.

نوشته شده توسط محسن هوشمند در 19:55 | | لينک به اين مطلب
چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۰
مادر بزرگ ها فرشته اند

مادر بزرگ ها فرشته اند

تا اینکه خواستم پایم را از در حیاط بگذارم بیرون،صدای مادر بزرگم بلند شد که گفت:((محمد جان!یک لحظه بیا اینجا))

با خودم گفتم: ((ای بابا،باز ما خواستیم بریم فوتبال.معلوم نیست مادر بزرگ این دفه چه کار داره))رفتم داخل اتاق و با حالتی که از چهره و لحن صدایم می شد فهمید که حال ندارم،گفتم:بله.مادر بزرگ همین طور که سرش به چرخ خیاطی قدیمیش بند بود ، گفت: ((چند لحظه بشین.))

اصلا حال و حوصله گوش دادن به حرفهای تکراری را نداشتم.با خودم کلنجار می رفتم و همین جور که دندانهایم را از روی حرص به هم فشار می دادم به احترام مادر بزرگ نشستم.چند لحظه در سکوت گذشت.چند لحظه ای که برای من چند ساعت بود.صدای هیاهوی بچه هارا که از توی کوچه می شنیدم اعصابم خرد می شد.

مادر بزرگ ازم خواست که سوزن چرخ خیاطی را نخ کنم.بعدهم بروم داروهایش را با آب بیارم.بعدش هم چند تا از همان حرفهای قدیمی را تکرار کرد.صدای بچه های توی کوچه بیشتر می شد و اعصاب من هم خردتر.ولی حسی از اعماق وجود بهم اجازه نمی داد که بروم و به مادر بزرگ بی توجه باشم.ساعتی گذشت.دیگر صدای بچه ها به گوش نمی رسید و کار مادربزرگ هم با من تمام شده بود.وقتی خواستم از اتاق بروم بیرون دوباره مادر بزرگ صدایم کرد.

این بار با حالتی آرام برگشتم و گفتم :بله.یک باره چشمهایم برق زد.توی دست مادر بزرگ یک توپ فوتبال بود و یک دست لباس ورزشی تیم مورد علاقه من.

گفت: ((این هدیه برای تو.آخه امروز تولدته.به خاطر تمام کمک هایی که به من کردی هم ازت ممنونم نوه گلم.))خیلی خوشحال شدم.هم به خاطر توپ فوتبال و لباس ورزشی و از آن بیشتر هم به خاطر این جمله مادر بزرگم: ازت ممنونم نوه گلم...


باید تاکید کنم که من "هنوز" نمی توانم اسم خودم را داستان نویس یا همچین چیزی بگذارم.فقط هر از گاهی یک چیزی می نویسم و بعضی اوقات هم مثل الان در وبلاگم منتشر می کنم.

این داستانک را هم به سفارش یکی از دوستانم نوشتم.البته موضوع خیلی محدود و قالب هم بسته بود.امیدوارم برای "کارهای اولم" خوب باشه.

البته آن دوست محترم یک سری اصلاحات به گفته خودش جزئی برای نسخه این که منتشر شده اعمال کرد که در این نسخه نیست.یعنی که این اصله اصله!!

نوشته شده توسط محسن هوشمند در 23:15 | | لينک به اين مطلب
چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۰
لشکري : ما در واگذاري «خانه ملک» به شوراي عالي ايرانيان هيچ کاره بوديم!

سخنی با خوانندگان

متاسفانه در روز انتشار این گفت و گو و در شرایطی که به نظر می رسید مقاومت آقای لشکری در برابر واگذاری خانه ملک به شورای عالی ایرانیان به نظر آقایان اصلا خوش نیامده متوجه شدیم که در اقدامی سوال برانگیز و غیر منتظره مدیر کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استانمون عوض شده و قرار است مراسم تودیع و معارفه هم فردا صبح برگزار شود.

ما که امیدوار هست این موضوع به ماجرای خانه ملک و اظهارات شفاف آقای لشکری در این گفت و گو ربطی نداشته باشد!!

انشالله در روزهای آینده مطلبی را درباره اتفاقات "عجیب" و "خطرناک" خانه ملک در وبلاگم می نویسم.


صريح و بي پرده با مدير کل ميراث فرهنگي استان:
 
لشکري : ما در واگذاري «خانه ملک» به شوراي عالي ايرانيان هيچ کاره بوديم!
 
خراسان رضوي - مورخ چهارشنبه 1390/01/24 شماره انتشار 17809

اين روزها خيلي از مشهدي ها دلگيرند ، چه آن هايي که ريشي سفيد کرده اند و چه آن هايي که هنوز در دوران جواني به سر مي برند. چه آن هايي که روزگار کودکي، نوجواني و جوانيشان را در کوچه، خيابان و خانه هاي تاريخ ساز اين ديار گذرانده اند و چه آن هايي که امروز در ميان  آپارتمان ها و ساختمان هاي تجاري مدرن تنها تعدادي از آن بناهاي ارزشمند به يادگار مانده را مي بينند.همه دلگيرند! همه از اين که بخشي از فرهنگ ، تاريخ و هويتشان به يغما رفته است، ابراز ناراحتي مي کنند. اين موضوع را مي توانستم به وضوح در چشمان عابراني که بين ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۰:۳۰ دوشنبه از مقابل خانه تاريخي ملک عبور مي کردند، بخوانم.هر کدام به نوعي حسرت مي خوردند. وقتي مي ديدند کاميون ها يک به يک مي آيند و مي روند و هر لحظه خانه ملک را لخت تر مي کنند، سري به نشانه حسرت تکان مي دادند.

جدولی از خلاصه اظهارات مسئولان درباره مساله خانه ملک

بقیه در ادامه مطلب . . .


ادامه مطلب
نوشته شده توسط محسن هوشمند در 22:58 | | لينک به اين مطلب
سه شنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۰
سوگنامه مختصری بر حال و روز دیار فردوسی بزرگ
سوگنامه مختصری بر حال و روز دیار فردوسی بزرگ
 
شايد زماني ديگر!

زماني که از مشهد خارج مي شوي و جاده سنتو را به سمت چناران پي  مي گيري، کارخانه ها و مراکز صنعتي گوناگون تنها نکته اي است که در حاشيه جاده جلب توجه مي کند. اين جا بين اين که بخواهي به مازندران، بجنورد، شيروان، چناران و يا حتي توس و ديار فردوسي بروي تفاوت چنداني وجود ندارد. اما اگر مسافري باشي که براي اولين بار قصد سفر در اين مسير را دارد و کمي هم از فردوسي شنيده و مي داند، انتظارت اين است که حداقل از سه راه فردوسي به سمت توس در مسيري قدم بگذاري که تا حدي يادآور بزرگي فردوسي پاکزاد باشد و بخش هايي از شاهنامه ارزشمندش را در ذهنت تداعي کند. اما مي توان گفت امروز اين انتظار خيال باطلي است! چرا که گذر از سه راه فردوسي و حرکت در مسيري که مقصدش آرامگاه يکي از بزرگ ترين مردان تاريخ اين ديار است، هم تغييري را در وضعيت جاده ايجاد نمي کند.

زماني که در يکي از روزهاي تعطيل نوروز ۹۰ ديگر بار در اين مسير نسبتا خلوت راهي مي شوم، مثل هميشه کوله باري از سوال و تأسف و حرف قلبم را مي فشارد. با خود مي گويم: شايد زماني ديگر! شايد روزي ديگر در نوروز سالي ديگر فرا برسد که اين مسير هم اصلاح شده و شايسته مردي باشد که در آخرين نقطه اين راه آرميده است. ميدان ها و تقاطع هايي که هر کدام مي تواند داراي نماد و اثري از بزرگي هاي بزرگ مرد ادب و فرهنگ پارسي داشته باشد، تبديل شده است به گذرگاه هايي که تابلوي راهنماي راه مهم ترين نماد نشان دهنده هويت آن است.هنوز پاسخي براي سوال هاي متعددم پيدا نکرده ام و ذهنم مشغول است که خود را در مقابل آرامگاه فردوسي پيدا مي کنم. هنوز هم در اين منطقه مي توان چرخ و فلک هاي قديمي دستي را ديد. دست فروش ها و رستوران هاي اطراف هم بيش از هر زمان فعال اند و از حضور مسافران نوروزي به مثابه فرصتي مغتنم براي رونق کسب خود بهره مي برند.

شلوغ تر از هميشه

در اين روزهاي تعطيل نوروزي با توجه به حضور گسترده زائران در مشهد، ميزان بازديدکنندگان آرامگاه فردوسي نسبت به ديگر ايام سال بسيار بيشتر شده، اما شکي نيست که با توجه به جايگاه ويژه اين منطقه در تاريخ و فرهنگ ايراني بايد حضور گردشگران در آن بيش از اين باشد.

اميني يکي از بازديدکنندگان اين منطقه که با اين نظر موافق است، نقدي بر مناسب بودن وضعيت ارائه خدمات در توس دارد و مي گويد: زماني که تعداد بازديدکننده ها زياد نيست، مشخص است که مشکلي براي ارائه خدمات به وجود نمي آيد. اما علي صادقي از مشهد که به همراه خانواده اش طبيعت اطراف آرامگاه فردوسي را براي گذراندن يک روز تعطيل انتخاب کرده است، از وضعيت خدمات رساني در اين منطقه رضايت دارد و مهم ترين نقدش بر وضعيت جاده آرامگاه توس است.

نوشته شده توسط محسن هوشمند در 11:12 | | لينک به اين مطلب
سه شنبه ۹ فروردین ۱۳۹۰
کشتار بی رحمانه مسلمانان بحرین و ما که "خوابیم"!

کشتار بی رحمانه مسلمانان بحرین و ما که "خوابیم"!

بعضی اوقات آدم اینقدر بی خیال و - با کمال پوزش مجبورم بگویم - بی غیرت می شود ، که اصلا بعضی چیزها را نمی شنود!!یا وقتی می شنود به هر طریقی که شده خود را بی ارتباط با موضوع نشان می دهد و انگار نه انگار!شاید این وضعیت حکایت این روزهای ما باشد.

1-      هر روزنامه ای را که ورق می زنیم در صفحه بین المللش می بینیم و احتمالا می خوانیم که : (آی ملت ! دارند شیعیان بحرین را به فجیع ترین و وحشتناک ترین شکل ممکن می کشند)کانال تلویزیون را که عوض می کنیم در صدر ، ذیل و بعضا هم میانه های اخبار با چشمان خودمان تصاویر حضور نظامیان عربستان ، امارات و قطر برای کشتار شیعیان بحرین را می بینیم و باز هم ...!

2-      دوستی دارم که از شیعیان فعال سیاسی و اجتماعی کویت است.بی ربط نگفته ام اگر بگویم که از خیلی از ماها بیشتر دلش برای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران می سوزد و با آن که هیچ منفعت مادی ازاین انقلاب نبرده و نمی برد ، هر وقت که مشکلی در کشور پیش می آید مثل سیر و یرکه می جوشد و با پیروزی های ملی ما بی حد و حصر احساس غرور می کند.چند روز قبل با پدرم تماس گرفته بود و مثل "ابر بهار"گریه می کرد.می گفت : نمی دانید چه و ضعیت فجیعی است!

3- همان گونه که رهبر انقلاب هم در سخنرانی ابتدای سال تاکید کردند مساله بحرین هم به طور کامل مثل کشورهای لیبی ، مصر ، تونس و ... فریاد یک ملت برای رسیدن به آزادی و رهایی از چنگال حاکمان مستبد است.شکی نیست که ما نباید مساله بحرین را ماجرای اختلافات شیعه و سنی و درگیری های مذهبی عنوان کنیم که در این صورت نه تنها "دروغ" گفته ایم و در خیال باطل بوده ایم که کمکی شایسته به دشمن کرده ایم.اما چرا در این بین وظیفه ما در قبال مردم بحرین بیشتر است؟

4- شما هم میدانید که 75 درصد از جمعیت بحرین را شیعیان و 25 درصد را برادران اهل سنت تشکیل می دهند.در حال حاضر تقریبا تمام منصب های دولتی و اختیارات حکومتی توسط جمعیت 25 "غصب"شده است.باز هم تاکید می کنم من قصد ندارم به مساله بحرین از دید شیعه و سنی بنگرم.بلکه این اعداد نشان می دهد که یک جمعیت حد اقلی(می خواهد شیعه باشد یا سنی و یا اصلا مسیحی و کلیمی و ...)بر یک جمعیت حد اکثری حکومت می کنند و این یعنی نقض آشکار دموکراسی.پس بر این اساس می پذیریم که "مردم"بحرین مظلوم و "حاکمان" آن ظالم هستند.

5 - ماجرای بیداری اسلامی با خود سوزی دست فروش تونسی شروع شد و تا مصر ، لیبی ، اردن ، بحرین و ... پیش رفت. در این مسیر اتفاقات بسیار مهمی در کشورهای عربی شمال آفریقا به ویژه مصر و لیبی رخ داد.اما هیچ گاه ندیدیم که نیروهای نظامی دیگر کشورها برای کشتار یک ملت به آن کشور گسیل شود.اما چرا این اتفاق درباره بحرین رخ داد؟پاسخ این سوال کمی طولانی و چند وجهی است.اما در یک جمله کوتاه می توان گفت احساس خطر بسیار شدیدتر "حاکمان سعودی و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس" در زمینه از بین رفتن منافعشان و تجربه های تلخشان در دیگر کشورها آن ها را به این تصمیم وقیح رساند.چراکه آن ها حتی این خواب را هم نمی دیدند که روزی تمام ملت های عرب علیهشان به پا خیزند و طرح خاور میانه جدیدشان را موجی اسلامی به تفکری باطل تبدیل کند.

6- وجود پایگاه پنجم نیروی دریایی آمریکا در بحرین نشان از اهمیت استراتژیک این کشور و میزان اطمینان و دل بستگی آمریکایی ها به حاکمان بحرینی دارد.از این رو خروش ملت بحرین برای آن ها بسیار گران تمام شده است و به همین دلیل با سانسور گسترده اتفاقات بحرین در رسانه حاضر شده اند "آبرو و اعتبار بین المللی " خود را برای حفظ آل خلیفه خرج کنند.

7 - اما کاری که ما می توانیم و باید در این شرایط انجام دهیم چیست؟آیا باید رخت رزم پوشید و به میدان لولو رفت؟یا باید لباس و آذوغه برای مردم بحرین ارسال کنیم؟هر چند اگر لازم باش در شرایط وِیژه باید این کارها را هم انجام دهیم.اما به نظر من "حداقل" در حال حاضر می توانیم با طرح گسترده این موضوع در فضای رسانه ای ، نقشه آمریکایی ها را در حد توانمان نقش برآب کنیم و با امید به رحمت الهی منتظر سقوط حاکمان ظالم از سراسر جهان باشیم که این همانا آمادگی برای ظهور امام زمان (عج) است.علاوه بر این دولت و وزارت خارجه نیز موظف هستند به جد برای جلوگیری از کشتار مسلمانان بحرین و نمایان کردن ظلم آل خلیفه تلاش کنند که این مساله و وظایف دولت نیز بحثی مطول و خارج از موضوع این یادداشت است.

نوشته شده توسط محسن هوشمند در 13:40 | | لينک به اين مطلب