
در بعد از ظهر يکي از روزهاي گرم ماه مبارک رمضان، به سمت موزه قرآن آستان قدس رضوي رهسپار مي شوم. مجموعه گنجينه قرآن در صحن کوثر حرم مطهر واقع شده است. پس از ورود به ساختمان مجموعه، طبق قرار قبلي به اتاق مسئول موزه قرآن مي روم. «ماشاء ا... شيرازي» مسئول موزه قرآن و گنجينه هداياي مقام معظم رهبري آستان قدس رضوي در ابتدا به ارائه توضيحاتي درباره موزه قرآن مي پردازد. او مي گويد: ........................
بقیه در ادامه مطلب
ادامه مطلب
قرار ما براي مصاحبه راس ساعت ۱۰ صبح در دفتر رياست بيمارستان قائم(عج) بود. طي تماس تلفني قبلي زمان و مکان مصاحبه را هماهنگ کرده بوديم. اما مسئله مهم تر از زمان و مکان، موضوع مصاحبه بود. ما به سراغ رئيس بيمارستان قائم(عج) نرفتيم که مسائل درماني، کمبودهاي بيمارستان، مشکلات بيماران و... را مطرح کنيم، بلکه هدف ما از اين گفت و گو، شنيدن حرف هاي يک قاري برجسته قرآن کريم و نفر منتخب همايش تجليل از خادمان، قاريان و مؤذنان قرآن کريم خراسان رضوي بود. البته گفت و گوي ما با دکتر «جواد آخونديان»، رئيس بيمارستان قائم(عج) تنها به بحث درباره مباحث قرآني محدود نشد و اشارات دکتر در بخش هاي مختلف مصاحبه به مسائل مرتبط با حرفه پزشکي و قرآن حال و هواي ديگري به اين گفت و گو بخشيد.
دکتر «جواد آخونديان» فوق تخصص اعصاب کودکان و رئيس بيمارستان قائم(عج) ، يکي از قاريان برجسته قرآن کريم استان خراسان رضوي است. او که تلاوت قرآن کريم را با حضور در جلسه هاي قرآن گوناگون فرا گرفته، موفق شده است در مسابقات گوناگون استاني و کشوري مقام هايي را کسب کند.
خراسان: فراگيري قرآن را از چه سني شروع کرديد و روند پيشرفتتان در عرصه هاي قرآني، تحصيل و پزشکي چگونه بود؟
* من يادگيري قرآن را از حدود ۵ سالگي در محضر پدربزرگم که روحاني بود، شروع کردم. پس از آن هم در ۷ سالگي در کلاس هاي شهيد تدين شرکت کردم و اصول، عقايد، احکام و قرآن را فرا گرفتم. شهيد تدين براي آموزش قرآن به کودکان و نوجوانان بسيار تلاش مي کرد و من هر زماني که مي خواهم درباره قرآن صحبت کنم، خود را ملزم مي دانم از اين استاد بزرگوار يادي کنم. او صبح هاي جمعه با ميني بوسي که داشت به دنبال بچه ها مي آمد و آن ها را به مسجد مي برد و در کنار ارائه آموزش هاي قرآن، احکام و... براي بچه ها قصه هاي قرآني تعريف مي کرد. به خاطر دارم به نکته هايي اشاره مي کرد که هيچ پدر و مادري آن را براي بچه اش نمي گفت. پس از آن هم در مدرسه تلاوت قرآن را ادامه دادم، در جلسه هاي گوناگون شرکت کردم و در مسابقات نيز مقام هايي به دست آوردم. در زمينه تحصيل هم پس از گذراندن دوران دبيرستان وارد دانشگاه شدم و در نهايت در مقطع فوق تخصص رشته اعصاب کودکان دانش آموخته شدم. بعد از آن هم به طبابت، تحصيل در دانشگاه و... پرداختم.
خراسان: استادان قرآن شما چه کساني بودند؟
* من براي تلاوت قرآن کريم استاد خاصي نداشتم. ولي سعي مي کردم با شرکت در جلسه هاي گوناگون قرآن کريم ايرادهاي قرائتم را رفع کنم. در اين راه هم به توصيه هايي که هر فردي چه کوچک و چه بزرگ به من مي کرد، توجه مي کردم و در واقع هر کسي که به من قرآن ياد داده، استاد من است.
خراسان: ديدگاه شما نسبت به قرائت قرآن کريم چيست؟ آيا قرائت قرآن يک هدف است؟
* به نظر من براي اين که انسان بخواهد ورود به مباني قرآن داشته باشد، بايد بتواند در مرحله اول قرآن را به درستي بخواند. اگر هم با لحن خوش باشد هم براي خود خواننده و هم براي شنوندگان لذت بخش خواهد بود. بنابراين صداي خوب مي تواند در پذيرش محتواي صدا هم نقش به سزايي داشته باشد. ما در حال حاضر در زمينه تلاوت و حفظ قرآن کريم پيشرفت هاي خيلي خوبي داشته ايم. علاوه بر اين بايد عمل به قرآن هم داشته باشيم. اگر عامل به قرآن زياد باشد، خيلي از مشکلات حل مي شود. من فکر مي کنم خيلي از مشکلاتي که ما در حال حاضر با آن درگير هستيم، به دليل بي توجهي به همين اصولي است که همه به ظاهر آن را قبول داريم.
خراسان: تاثير قرآن در عرصه هاي گوناگون زندگي تان چگونه بود؟
* شايد ضرورت نداشته باشد برخي از نکته ها عنوان شود ولي بالاخره هميشه سعي کردم به ياد خدا باشم. خيلي از اوقات بيماراني را به من ارجاع مي دهند که مي بينم بيماري شان لاعلاج است. مي فهمم که کاري از دستم برنمي آيد، يا اين که هر کاري که مي توانم انجام مي دهم ولي ديگر بيش از اين چيزي ياد ندارم. يا حتي در کل دنيا نسبت به اين بيماري کار بيشتري نشده است. در اين شرايط است که انسان حداقل درک مي کند که کاره اي نيست. بعضي وقت ها مي گويم، «دوا نزد ماست، شفا نزد خداوند است»، اما واقعيت اين است که دوا هم نزد خداست. بايد بگويم همه چيز دست خداست. حالا گاهي هم ما نسخه اي مي نويسيم و بيمار خوب مي شود و ما را دعا مي کند، اين خوب است ولي نبايد باعث شود که ما به خود مغرور شويم بنابراين من هميشه خدا را شاکر و سپاس گزارم که قرآن مي خوانم. اميدوارم که بتوانم به آن عمل کنم.
خراسان: دکتر آخونديان منهاي قرآن چه مي شود؟
* (چند لحظه سکوت) منهاي قرآن...! اگر آدم قرآن را اصلا در نظر نگيرد، به يک موجود علمي صرف تبديل مي شود و در اين حالت اتصال به مبدأ ديگر مطرح نيست و اهداف انسان هم ممکن است تغيير کند. بنابراين دوست ندارم درباره اين موضوع صحبت کنم!
خراسان: ابتداي صحبت هايتان گفتيد که تلاوت قرآن دروازه اي براي ورود به مفاهيم و عمل به قرآن است. با توجه به اين امر رفتار يک قاري قرآن بايد چگونه باشد؟
* اين که ما انتساب داريم به قرآن و مي گوييم قاري يا حافظ قرآن هستيم باعث مي شود که خيلي از نکات را رعايت کنيم و شايد خيلي از رفتارهاي عادي را يک قاري نتواند انجام دهد، يا تاثيرگذاري بسياري از رفتارهاي ناشايست روي جامعه زماني که در يک قاري قرآن مشاهده شود، به مراتب بيشتر باشد. همين امر براي ما بس است که بگويند: «تو که قاري قرآن هستي چرا اين کار را مي کني؟ »
خراسان: يکي از درس هايي را که از قرآن کريم براي کار در حرفه پزشکي گرفتيد، برايمان بگوييد.
* من هميشه معتقدم انسان بين «خوف» و «رجا» زندگي مي کند خوف از عقاب و اميد به الطاف پروردگار. ما خيلي وقت ها در حرفه پزشکي عاقبت افراد را نمي دانيم. اما مي گوييم که مثلا همين که عنوان شود فلاني ۴ سال ديگر بيشتر زنده نيست، اين موضوع اميد به زندگي را براي فرد از بين مي برد. اما از طرف ديگر هم خداوند متعال هيچ وقت عاقبت انسان ها را مشخص نکرده است. ممکن است ما هم لحظه اي ديگر نباشيم. به همين دليل من هيچ وقت به بيمارانم نمي گويم که شما به عنوان مثال چند سال ديگر زنده هستيد. وظايف و مشکلات را به آن ها مي گويم. اما نکته اي که از اين موضوع فهميدم اين است که ما بايد بدانيم همه چيز در کتاب ها نوشته نشده است و بسياري از نکات هم ممکن است تغيير کند. بارها شده است که من حدس زده ام بيماري يک سال ديگر بيشتر زنده نيست ولي بعد از ۲ سال همان بيمار به من مراجعه کرده است. بايد بدانيم که همه چيز با علم حل نمي شود و ما پزشک ها هم همه چيز را نمي دانيم.

مقصد ما يکي از مراکز توزيع عمده لوح هاي فشرده در قالب سي دي، دي وي دي و دايويکس در خيابان سعدي مشهد است. مسئولان اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي و اتحاديه عرضه کنندگان محصولات فرهنگي مشهد مدعي اند اين بازارچه، يکي از اصلي ترين مراکز توزيع لوح هاي فشرده غيرمجاز از نوع کپي برداري شده در استان است.البته جالب است که با توجه به محرز بودن اين موضوع براي مسئولان، اين مرکز به صورت کاملا علني در يکي از معابر پر رفت و آمد شهر مشهد فعاليت مي کند.
با ورود مأموران، هياهويي در بازارچه به راه مي افتد. فروشندگاني که تمام سطح پيشخان مغازه هايشان را لوح هاي فشرده کپي برداري شده پوشانده است، هيچ راه فرار و توجيه قانع کننده اي براي تخلف خود ندارند. در اين بازارچه حدود ۱۰ مغازه وجود دارد که بيشتر آن ها در زمينه توزيع محصولات فرهنگي فعاليت مي کنند.پس از بررسي لوح هاي فشرده موجود در اين فروشگاه ها بيشتر آن ها متخلف شناخته شده و تمام لوح هاي فشرده غيرمجاز آن ها نيز جمع آوري مي شود.
گويي فروش اين محصولات فرهنگي غيرمجاز بسيار سودآوراست؛ چرا که پس از جمع آوري محصولات آن ها اتفاق مهمي روي نمي دهد و تنها با گذشت چند ساعت تمامي فروشگاه ها دوباره فعاليت خود را در اين زمينه آغاز مي کنند. شايد دليل اين موضوع تکراري شدن سناريوي جمع آوري محصولات غيرمجاز از سوي متوليان امر باشد که به آن ها اجازه داده است، به صورت کاملا علني فعاليت غيرمجاز خود را از سر بگيرند. اما اين بار، اين موضوع باعث مي شود که مسئولان اداره ارشاد، اتحاديه عرضه کنندگان محصولات فرهنگي، دادگستري و... دوباره دست به کار شوند و ۴۸ ساعت بعد با مراجعه مجدد به اين بازارچه علاوه بر جمع آوري لوح هاي فشرده، مغازه هاي متخلف را نيز پلمب و مجوزهاي فروشندگان را نيز باطل کنند. به گفته سرپرست اتحاديه عرضه کنندگان محصولات فرهنگي مشهد در مجموع اين ۲ مرحله حدود ۱۵۰ هزار حلقه لوح فشرده غيرمجاز از فروشگاه هاي اين بازارچه جمع آوري شده است.
اما در همين حال حرف هاي فروشندگان متخلف محصولات فرهنگي که بيشتر از نوع گلايه و شکواييه به همراه ارائه راهکار براي حل مشکل مي باشد، شنيدني است. اين فروشندگان که بيشتر قصد دارند خود را تبرئه کرده و تقصير را به گردن ديگران بيندازند، به نکاتي هم چون گران بودن سي دي هاي اصلي، وجود تخلفات گوناگون در شرکت هاي ويدئو رسانه، مقابله ضعيف دستگاه قضايي که باعث شده اين موضوع به يک امر طبيعي بين فروشندگان محصولات فرهنگي تبديل شود و... اشاره مي کنند.يکي از اين فروشندگان در گفت و گو با خبرنگار ما از شرکت هاي ويدئو رسانه به عنوان اولين متخلفان عرضه محصولات فرهنگي ياد مي کند و مي گويد: «برخي از فيلم هايي که اين شرکت ها توزيع مي کنند، هم اکنون در ديگر کشورها روي پرده سينماست. اين شرکت ها اين فيلم ها را از چه کسي خريداري کرده اند؟» وي با مطرح کردن مشکل ديگري مي گويد: «اين شرکت ها در حالي که خود متخلف اند، از ما مي خواهند که قانون را رعايت کنيم. اشکالي ندارد، ما قانون را رعايت مي کنيم، ولي حداقل قيمت فيلم هايشان را به حدي برسانند که خريدار داشته باشد. قيمت بيش از هزار تومان براي يک فيلم خيلي زياد است.»فروشنده ديگري نيز معتقد است: اگر شرکت هاي ويدئو رسانه اقدام به توليد لوح هاي فشرده در قالب دي و ي دي کنند بخش زيادي از معضل توليد دي وي دي هاي رايتي و غيرمجاز حل مي شود.او هم چنين مي گويد: «نظارت و مقابله بايد به نوعي باشد که هيچ فروشگاهي محصولات رايتي توزيع نکند. در غير اين صورت نمي توان انتظار داشت فروشندگان از درآمد حاصل از فروش محصولات غيرمجاز صرف نظر کنند، چرا که با وجود اين گونه محصولات در بازار لوح هاي فشرده اصلي مشتري خيلي کمي دارد.»
در ادامه براي يافتن پاسخ سوال هاي مطرح شده از سوي فروشندگان با سرپرست اتحاديه عرضه کنندگان محصولات فرهنگي مشهد گفت و گو مي کنيم.«مرتضي اسکافي» با بيان اين که اولين اقدام مورد نظر ما فرهنگ سازي، اطلاع رساني، امربه معروف و ديگر فعاليت هاي مربوط به بازدارندگي و پيش گيري است، اظهار مي دارد: اما متأسفانه برخي افراد از اين موضوع سوء استفاده مي کنند و با مطرح کردن بهانه هاي گوناگون قصد تبرئه کردن خود و انجام فعاليت هاي غيرمجاز را دارند.وي ادامه مي دهد: با توجه به قوانين، هر اثر صوتي و تصويري که از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي پروانه نمايش دريافت مي کند، همه شرايط را رعايت کرده است و بنابراين اگر کسي اقدام به کپي برداري از اين محصول کند به پرداخت جريمه نقدي تا ۱۰ ميليون تومان مجازات مي شود. «اسکافي» مي افزايد: علاوه بر اين کسب رضايت شاکي خصوصي نيز در قانون ديده شده است.
سرپرست اتحاديه عرضه کنندگان محصولات فرهنگي مشهد در پاسخ به سوال مطرح شده از سوي فروشندگان متخلف درباره تخلف شرکت هاي ويدئورسانه، مي گويد: اين موضوع رد شده است و به نظر من توجيهي بيش نيست. زيرا زماني که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان يک نهاد دولتي به اثري پروانه نمايش اعطا مي کند، تمام جوانب کار را سنجيده است. هم چنين يکي از مدارک اصلي براي اعطاي مجوز، قرارداد خريد محصول از کمپاني توليدکننده است.
او هم چنين درباره موضوع قيمت گذاري فيلم ها با اشاره به کاهش ۲ هزار توماني قيمت فيلم طي سال هاي اخير ابراز مي دارد: اين اقدام با پيشنهاد انجمن صنفي محصولات فرهنگي خراسان و با هدف جلوگيري از توزيع سي دي هاي رايتي انجام شد و خوشبختانه در خيلي از مناطق استان و کشور نتيجه داد. اما عده اي افراد سودجو با وجود اين کاهش قيمت اقدام به توليد و توزيع سي دي هاي غيرمجاز کپي برداري شده کردند که اين موضوع انتقاد فروشندگان محصولات فرهنگي مشهد را نيز در پي داشته است. «اسکافي» هم چنين با اشاره به هزينه هاي مربوط به خريد امتياز فيلم، دوبله، توليد، بسته بندي و توزيع محصول، قيمت موجود براي هر فيلم را کاملا منطقي توصيف مي کند.
وي درباره درخواست فروشندگان براي توليد لوح هاي فشرده مجاز در قالب DVD نيز اظهار مي دارد: با توجه به اين که در توليد DVD نيز بايد هزينه هاي مربوط به خريد امتياز، دوبله و... مورد توجه قرار بگيرد، قيمت محصول خروجي افزايش مي يابد و در بازار مشتري ندارد. از همين رو توليد DVD براي شرکت ها فعلا توجيه اقتصادي ندارد.
وي در ادامه با ضعيف توصيف کردن اجراي قانون در زمينه مقابله با عرضه کنندگان محصولات فرهنگي غيرمجاز از نوع کپي برداري شده ابراز مي دارد: با توجه به اين که دغدغه اصلي مسئولان اتحاديه، اداره ارشاد، دادگستري و... مقابله با محصولات ضدفرهنگي و غيراخلاقي است، به اين مسئله توجه کمتري مي شود. در حالي که بايد توجه داشته باشيم بسياري از محصولات غيراخلاقي در قالب همين لوح هاي فشرده کپي برداري شده توزيع مي شود. «اسکافي» خاطر نشان مي سازد: اين موضوع کار را براي دستگاه هاي نظارتي و قضايي بسيار مشکل مي کند. چرا که رسيدگي و بررسي اين حجم لوح هاي فشرده و صدور حکم براي متخلفان، کار بسيار دشوار و زمان بري است.
بعد از شنيدن صحبت هاي سرپرست اتحاديه عرضه کنندگان محصولات فرهنگي مشهد و با گذشت مدتي از زمان جمع آوري محصولات فرهنگي غيرمجاز از بازارچه هايي که در ابتداي گزارش به آن اشاره کرديم، خبرنگار ما دوباره به اين محل مراجعه و شرايط آن را از نزديک مشاهده مي کند. مشاهدات خبرنگار ما حاکي است در حالي که تمام فروشگاه هايي که در نوبت قبل متخلف شناخته شدند تعطيل شده و مغازه هاي آن ها نيز خالي است، اما چند فروشگاه جديد در همين مکان داير شده و به فروش لوح هاي فشرده کپي برداري شده مشغول اند. جالب اين که در برخي از اين فروشگاه هاي تازه تاسيس اصلا خبري از سي دي هاي اصل و شرکتي نيست و تنها کالاي موجود لوح هاي فشرده رايتي است!
نواي دلنشين «محمد مصلحي» را در همايش ها و برنامه هاي متعددي شنيده ام. ميزان تأثيرگذاري صداي اين هنرمند روشن دل بر مخاطبان هميشه برايم جالب بوده است.زماني که در مجلسي مي خواند، کمتر مستمعي است که با شنيدن نواي ساز و صوت دلنشين او اشکش روان نشود.خودش دليل اين تأثير گذاري را اين گونه شرح مي دهد:«من تا زماني که در حال و هواي شعرم قرار نگيرم، نمي توانم احساسات مخاطب را برانگيزانم».او که نداشتن موهبت بينايي را از يک تهديد به فرصتي براي توسعه کارش تبديل کرده، تنها آرزويش اين است که در لحظه مرگ در حال خواندن براي حضرت علي بن موسي الرضا(ع) باشد.
«محمد مصلحي» يکي از جوانان روشن دل سرزمين خورشيد است که با وجود نداشتن قدرت بينايي موفق شده است در زمينه موسيقي به موفقيت هاي زيادي دست پيدا کند.او که سال ۵۵ در روستاي «علي آباد کشمر» شهرستان بردسکن متولد شده، اکنون شهرتي بين المللي يافته و در برنامه هاي گوناگوني در کشورهاي مختلف جهان به صورت زنده اجرا داشته است.
خراسان: از چه سني به موسيقي علاقه مند شديد و روند کارتان تا رسيدن به اين مرحله چگونه بود؟
من از حدود ۵ سالگي به موسيقي علاقه مند شدم. اما با توجه به اين که آن موقع در شهر ما امکانات لازم وجود نداشت، نمي توانستم استعدادهايم را شکوفا کنم. ولي بعد از اين که در سن ۱۱ سالگي، با توجه به کاهش قدرت بينايي ام، براي ادامه تحصيل به شهر تهران رفتم، شرايط براي شروع فعاليت حرفه اي در زمينه موسيقي برايم فراهم شد. به اين ترتيب من هم زمان که در مدرسه نابينايان شهيد محبي تهران درس مي خواندم، دوره هاي موسيقي سنتي و کلاسيک را نيز گذراندم. پيشرفت من در موسيقي به حدي بود که بعد از گذشت کمتر از ۳ سال، در سن ۱۳ سالگي در مراسم گوناگون به صورت زنده برنامه اجرا مي کردم. پس از آمدن به مشهد هم به کارم ادامه دادم.
خراسان: موسيقي را با چه سازي شروع کرديد؟
سازهاي اصلي من که در همان دوران کودکي با آن ها کار مي کردم ضرب و دف بود. بعد از سفر به تهران علاوه بر اين ۲ ساز، علاقه مند بودم که نوازندگي با ساز سنتور را هم ياد بگيرم.اما با توجه به اين که اين ساز ۷۲ سيم دارد، گمان مي شد که نواختن آن نيازمند بينايي است و من نمي توانم اين کار را انجام دهم. ولي بر خلاف اين باور من موفق شدم با وجود نداشتن قدرت بينايي، نوازندگي با اين ساز را بياموزم. پس از آن نيز کار با سازهاي پيانو، کيبورد و... را به ترتيب شروع کردم و خوشبختانه در نواختن آن ها هم موفق بودم. جالب اين که در حال حاضر در دنيا من تنها کسي هستم که مي تواند ۲ ساز کيبورد و ني را به صورت هم زمان بنوازد.
خراسان: هيچ گاه احساس نکرديد نداشتن قدرت بينايي سدي در برابر ادامه راهتان است؟
نه تنها احساس نکردم که مانعي در برابر راهم است، بلکه اين موضوع به زمينه اي براي رونق کار و پيشرفتم تبديل شد! دليل اين موضوع اين بود که من قدرت بينايي ام را به يک باره از دست ندادم و کم کم طي چند سال نابينا شدم. به همين دليل اين امر تأثير چنداني بر زندگي روزمره من نداشت ولي شرايطي را فراهم کرد که بتوانم با تمرکز بيشتري به کار موسيقي بپردازم.
خراسان: خواندن را از چه زماني شروع کرديد؟
با توجه به اين که پدر من مداح بود و اين موضوع به نوعي در خانواده ما به صورت موروثي وجود داشت، من از همان دوران کودکي خواندن را شروع کردم.
خراسان: چه شد که به فکر خواندن در وصف اهل بيت(ع) و به ويژه امام زمان(عج) و امام رضا(ع) افتاديد؟
من از روزي که زندگي مشترکم را در جوار بارگاه ملکوتي امام رضا(ع) آغاز کردم، از ايشان خواستم تا زماني که زنده هستم کمکم کنند که براي خاندان اهل بيت(ع) بخوانم. خدا را شکر مي کنم که طي مدت اين ۱۸ سالي که در اين زمينه کار مي کنم، در هر کجاي دنيا که برنامه اجرا کردم، براي مخاطبانم چه مسلمان بوده اند و چه غيرمسلمان، سرود امام رضا(ع) و امام زمان(عج) را خواندم. جالب اين که در خيلي از کشورهاي غيرمسلمان نيز اين سرودهاي من مخاطبان را تحت تأثير قرار مي داد و اشک آن ها را جاري مي ساخت.
خراسان: فکر مي کنيد دليل تأثيرگذاري کار شما چيست؟
من تا زماني که خودم در حال و هواي شعرم قرار نگيرم، نمي توانم احساسات مخاطبم را برانگيزانم. مي گويند: «سخن که از دل برآيد، لاجرم بر دل نشيند». من نمي گويم که خيلي اخلاص دارم يا آدم خوبي هستم. ولي فکر مي کنم دليل تأثيرگذاري سرودم اين است که خودم در زمان خواندن، با تمام احساس تحت تأثير قرار مي گيرم و به همين دليل مي توانم مخاطبم را تحت تأثير قرار دهم.
خراسان: چه ميزان نت و مسائل فني موسيقايي در کارتان تأثيرگذار است؟
اين مسائل در کارهاي احساسي و عاطفي من هيچ تأثيري ندارد. زيرا من در زمان اجراي اين کارها از حالت طبيعي خارج مي شوم و اين نت است که به دنبال احساس من حرکت مي کند. من قصد ندارم در کارهايم با نت بازي کنم. اين نت ها هستند که با روحيه من بازي مي کنند و باعث مي شوند که من احساساتم را به مخاطبم انتقال دهم.
خراسان: يعني احساستان خيلي بيشتر از مسائل فني در کار تأثيرگذار است؟
اصلا در آن لحظات اين احساس من است که بر تمام جنبه هاي کار از نت و موسيقي گرفته تا شعر و زبانم، فرمان مي دهد.
خراسان: چه حرفي با ديگر روشن دلان و معلولاني داريد که احساس مي کنند نمي توانند مثل ديگران زندگي کنند و موفق باشند؟
اين بيت هميشه در زندگي من سرلوحه کارهايم بوده است: «به هر کاري که همت بسته گردد، اگر خاري بود، گل دسته گردد.»حرف من اين است: «همت بلند دار که مردان روزگار، از همت بلند به جايي رسيده اند.» به نظر من اصلا ناشدني وجود ندارد. تمام ناشدني ها با توکل به خدا، مدد جستن از اهل بيت(ع)، به خصوص حضرت علي بن موسي الرضا(ع) و همت و تلاش امکان پذير است.
خراسان: حرف آخر و يک آرزو
از مردم مي خواهم براي من دعا کنند، تا زماني که زنده هستم براي اهل بيت(ع) بخوانم و در اين راستا قدم بردارم. آرزويم هم اين است که در لحظه مرگم در حال خواندن براي امام رضا(ع) باشم.