پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۲
دیکتاتوری تخطئه

 گویند که روزی شخصی از ملا نصر الدین پرسید: مرکز زمین کجاست؟ ملا گفت: دقیقا همینجا که من ایستاده ام!

مرد گفت: مبنای این گفتار چیست؟ ملا پاسخ داد: اگر شک داری برو اندازه بگیر.

ماجرای این روزهای جامعه ما خیلی شده است شبیه به این حکایت. عده ای شده اند معتدل و هر کس که جز نظر آن ها دارد، چون در اعتدال نیست بر افراط است!

البته این ختم ماجرا نیست. چراکه اگر این افراطی ها تا چند روز قبل فقط از سر مرض افراط نقدهایی را به جماعت معتدل مطرح می کردند، حالا به درد لاعلاج بی سوادی هم گرفتار آمده اند و از روی بی سوادی به جماعت اندیشمند و دانشمند معتدل انتقاد می کنند.

افزون بر این از آنجا که «هر دم از این باغ بری می رسد»، کار به تندروی و بی سوادی هم ختم نمی شود و به تازگی درمیابیم که هر کس کام به نقد گشاید در زمره 49.5 درصد قانون گریز و ایضا انسان های حسود نیز قرار دارد و احیانا با ادامه این روند تا چندی دیگر خواهیم دریافت که منتقدان اساسا چهارپایان انسان نمایی هستند که از سر بی شعوری و نفهمی و حیوان طینتی سخن می گویند.

این ها البته در تاریخ ایران و حتی در تاریخ انقلاب اسلامی کم سابقه نیست. در سال های دور پادشاهان که برای خود «فره ایزدی» قائل بودند تمام منتقدان و مخالفان خود را به کام مرگ می کشاندند و دیکتاتوری خود را با این نوع از تخطئه به نمایش می گذاشتند و در همین سال های اخیر هم عده ای چه در دوران سازندگی، چه در دوران اصلاحات و چه در دولت مهرورزی مخالفان خود را با عناوین مختلف از دشمنی با خدا گرفته تا آقا زاده و فتنه گر و ساکت فتنه و دشمن ملت مجبور به سکوت می کردند.

اما بدون تعارف باید گفت که هیچ گاه استفاده از تکنیک «تخطئه» برای سیاه نمایاندن منتقدان و به حاشیه کشاندن آن ها تا این حد در تاریخ انقلاب اسلامی سابقه نداشته است.

این رفتارها زمانی ناپسند تر جلوه می کند که دولتی با شعارهای آزادی بیان و تدبیر و اعتدال بر سرکار آمده و از آن ها به حد اعلا برای تخریب منتقدانش استفاده می کند. ناپسندتر آنکه این دولت درحالی که کتر از 6 ماه عمر دارد، این چون بر منتقدان می تازد و در همین ابتدای راه عرصه را بر آن ها به تنگ می آورد.

مخلص کلام توصیه  برادرانه است به آقای رئیس جمهور و دولت محترم. همانطور که همه می دانیم دیکتاتوری در هیچ شکل و شمایلی پسندیده نیست و هرقدر هم که با ظواهر زیبا رواداشته شود، جامعه را به سمت انحطاط و دیکتاتورها را به سوی نابودی میل خواهد داد. پس چه خوب است که از همین ابتدای راه رویه اصلاح کنیم و دست برداریم از «دیکتاتوری تخطئه»

نوشته شده توسط محسن هوشمند در 9:28 | | لينک به اين مطلب
شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۲
وقتی کرزای هم به آمریکایی‌ها می‌گوید: خداحافظ!

«اگر می‌روند، خداحافظ‌شان، امروز بروند. ما به زندگی خود ادامه می‌دهیم»؛ حامد کرزی با این جملات مستقیم آمریکایی‌ها را مخاطب قرار می‌دهد و به آن‌ها می گوید که “ابداً زیر فشار” حاضر به امضای توافقنامه امنیتی با آمریکا نیست.

او که در ماه‌های اخیر بارها نسبت به موضوع امضای توافقنامه امنیتی با آمریکا واکنش نشان داده و مهمترین مانع بر سر راه به نتیجه رسیدن این توافقنامه بوده، دیروز در اظهاراتی بازهم مخالفت خود با این توافقنامه را اعلام کرده و با لحنی تند به آمریکایی ها تاخته است.

کرزی آمریکایی ها را به فریبکاری متهم و عنوان کرده است: «اگر آمریکا به ما می‌گوید که با ما پیمان امضا کن و ما حقوق ارتش شما را می‌دهیم تا ارتشتان در دهات خودتان در جنگ باشند، ابداً قبول نداریم. این خود یک فریب است که از یک طرف ناامنی ایجاد کند و از طرف دیگر ما را حقوق دهد تا وطن و لشکر خود را در داخل وطن در حال جنگ داشته باشیم.»

رئیس جمهور افغانستان همچنین نسبت به فعالیت های آمریکا در افغانستان به ویژه در زندان بگرام انتقاد کرده و گفته است: «براساس اطلاعاتی که من دارم، بگرام فابریکه(کارخانه) طالب‌سازی است. بگرام جایی است که مردم بی گناه آن جا آورده می‌شوند و به آن ها علیه خاک خود و دولت خود احساس نفرت داده می‌شود… از راه توهین، شکنجه و آزار.»

او “صداقت” آمریکا را در مورد زمینه‌سازی برای صلح زیر سوال برد و گفت: « اگر طالبان در داخل افغانستان هستند و از همین جا کار می‌کنند، این امر یک موضوع داخلی ماست. پس در آن صورت آمریکا حق عملیات نظامی ندارد. ما می‌دانیم و طالبان.»

حامد کرزی که امروز این چنین به آمریکایی ها می تازد و آن ها را فریبکار و دروغگو و شکنجه گر می خواند، شخصی است که خود مدت ها یکی از دوستان بسیار نزدیک آمریکا به حساب می آمده و حتی به نظر بسیاری ” نماینده مستقیم آمریکا برای تامین منافع کاخ سفید در افغانستان” و یا “عامل سازمان جاسوسی آمریکا” بوده است.

حتی اگر این اتهام ها را هم سیاسی کاری عده ای برای مخدوش کردن چهره رئیس جمهور افغانستان در نظر بگیریم، مرور زندگی سیاسی او نشان می دهد که کرزی بخش زیادی از اعتبار و هویت سیاسی خود را مرهون کمک های مستقیم و غیر مستقیم آمریکایی هاست.

کرزی که پس از 11 سپتامبر با طالبان تندرو اختلافات شدیدی پیداکرده بود و از داخل خاک پاکستان به سازمان دهی نیروهایش علیه طالبان می پرداخت، در زمان جنگ آمریکا علیه طالبان به همراه تعدادی از نیروهای تحت امر خود، توسط بالگردهای آمریکایی به کوه های چنارک زرجی از توابع فرمانداری دهراوود استان ارزگان اعزام شدند و تحرکات خود را علیه طالبان آغاز کرد.

کرزی در 13 آبان سال 80 به محاصره کامل نیروهای طالبان درآمد و چیزی نمانده بود که به سرنوشت پدر و برادرش گرفتار شود، ولی در نهایت توسط نیروهای آمریکایی نجات یافت.پس از تشدید حملات هوایی آمریکا به افغانستان و پراکنده شدن طالبان، حامد کرزی با هدایت و برنامه ریزی ظاهر شاه و سازمان اطلاعاتی آمریکا در راستای طرح لویه جرگه و جذب مردم برای حمایت از ظاهر شاه به افغانستان عزیمت کرد و در ادامه کش و قوس های سیاسی افغانستان با حمایت آمریکایی ها به ریاست جمهوری رسید.

اما در این 12 سال که او به عنوان رئیس دولت انتقالی، رئیس دولت موقت و رئیس جمهور زمام امور در افغانستان را بر عهده داشت، چه دیده که امروز با دوستان قدیمی خداحافظی می کند و به آن ها می گوید که از افغانستان بروند؟

این نکته ای است که کرزی در ماه های اخیر، از جمله در همین نشست خبری به آن اشاره کرده و با مرور رنج هایی که ملت افغانستان از حضور نیروهای ناتو به ویژه آمریکا متحمل شده اند، تاکید کرده که حضور آمریکایی ها و ناتو نه تنها سودی برای افغانستان نداشته که روز به روز بر فقر و نا امنی این کشور افزوده است.

هرچند بخشی از جامعه سیاسی افغانستان به رفتارهای این روزهای کرزی نگاه خوش بینانه ای ندارند و آن را نوعی تلاش سیاسی برای حفظ جایگاهش پس از پایان دو دوره ریاست جمهوری تحلیل می کنند، اما این یک واقعیت است که کرزی امروز دیگر هیچ اعتمادی به آمریکایی ها و وعده های آن ها ندارد و حتی برای حفظ قدرت نیز به جای کمک گرفتن از دوست قدیمی، ترجیح می دهد در مقابل دشمنان منافع ملتش بایستد و قدرت را از دل محبوبیت بین مردم رنج کشیده از ظلم های طالبان و آمریکا به دست بیاورد.

کرزی امروز برای ما یک تجربه عینی است. او با حرف هایش و با رفتارش به آن ها که گمان می کنند مسیر دوستی با آمریکا به سر منزل سعادت می رسد، می گوید که اشتباه نکنند. چراکه مقصد دل بستن به آمریکایی ها جز گم شدن در بیراهه های منفعت طلبی کاپیتالیسم نیست.

این مطلب در رصد

این مطلب در فارس


برچسب‌ها: کرزای, کرزی, فارس, رصد
نوشته شده توسط محسن هوشمند در 9:29 | | لينک به اين مطلب
پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۲
طالبان‌عرب‌وپاکستانی‌درروستاهای‌غزنی‌به‌دنبال‌چه‌هستند؟

در روزهای اخیر تعدادی از مسئولان ولایت غزنی افغانستان نگرانی جدی خود را نسبت به افزایش حضور طالبان عرب و پاکستانی در روستاهای این ولایت اعلام کرده و مدعی شده اند که طالبان از این مناطق برای سازماندهی عملیات های تخریبی علیه نیروهای افغان و ناتو استفاده می کند.

حمیدالله دانش؛ عضو شورای ولایتی غزنی در مصاحبه ای با خبرگزاری آوا با ابرازنگرانی شدید نسبت به این موضوع، تاکید کرده است:«در ولسوالی های(شهرستان های) ناامن غزنی، عرب ها و افراد وابسته به القاعده عملا حضور دارند و از این مناطق به عنوان بستری مناسب برای سازماندهی عملیات های تخریبی علیه نیروهای افغان و ناتو استفاده می‌کنند.»

محمدعلی احمدی؛ معاون والی غزنی نیز حضور طالبان خارجی به‌خصوص اعراب در ولسوالی های ناامن غزنی را تایید کرده و گفته است: «رهبری جنگ علیه نیروهای افغان و ناتو در ولایت غزنی به طالبان عرب واگذار شده است… ما اطلاعات موثق داریم که رهبری جنگ در غزنی به دست عرب هاست و این جنگجویان عرب عمدتا از عربستان، سومالی و حتی مصر هستند.»

مهاجرت نیروهای تکفیری عضو گروه های گوناگون از این کشور به آن کشور، در سال های اخیر امری کم سابقه نبوده و در همین چند ماه گذشته نیز در نقل و انتقال های تکفیری ها با محوریت گروه داعش از عراق به سوریه و بالعکس مشاهده شده است.

اما حال باید این سوال را مطرح کرد که هدف اصلی این اقدام، یعنی سازماندهی نیروهای طالبان با سازو کارهایی این چنینی در افغانستان چیست؟

بررسی وضعیت امروز جریان تکفیری در منطقه از یکسو و نگاهی به وضعیت داخلی افغانستان می تواند پاسخ این سوال را روشن کند.

نیروهای تکفیری که در چند سال اخیر بخش زیادی از توان خود را خرج جنگ سوریه کرده اند و در صحنه نبرد با ملت و دولت سوریه ناکام مانده اند، اکنون سودای بر افروختن آتش جنگ در دیگر کشورهای منطقه از جمله عراق و افغانستان را در سر دارند تا بتوانند از این رهگذر، شکست های گذشته خود را جبران کنند.

افزایش و تاحدودی علنی شدن پشتیبانی های حکومت های عربستان و قطر از این گروه ها را نیز می توان باهمین نگاه تحلیل کرد.

در این شرایط تکفیری ها که در صحنه نبرد سوریه با دیگر گروه های مخالف حکومت بشار اسد نیز درگیر شده اند و پس از چند سال جنگ، شانس خود را برای پیروزی بسیار کمرنگ می بینند، دو هدف را برای ادامه آتش افروزی های خود برگزیده اند: ابتدا عراق و سپس افغانستان.

درباره عراق همان طورکه می دانیم تحرکات تروریستی با محوریت گروه داعش در استان الانبار آغاز شده و ادامه دارد.

حال برای رسیدن به تحلیلی درباره علت حضور طالبان در روستاهای غزنی باید اوضاع داخلی این ولایت و نحوه عمل طالبان را مورد توجه قرار دهیم.

همان طور که آقای دانش نیز تاکید کرده «در ولسوالی های ناامن غزنی مردم از نظر اعتقادی، حامی القاعده هستند» و بر این اساس باید گفت که این روستاها تحت سلطه فکری طالبان قرار دارد و ازهمین رو این منطقه برای استقرار و تقویت گروه های تکفیری برگزیده شده است.

بررسی رفتارهای مشابه گروه های تکفیری در سوریه، عراق، پاکستان و افغانستان نیز نشان می دهد که این گروه ها همواره سعی بر آن داشته اند که در مراحل آغازین نبرد، پایگاه های خود را درمناطق روستایی مستقر کنند که عموما مردم به دلیل کم سوادی به راحتی تحت سلطه ایدئولوژیک آن ها درمی آیند.

بر این اساس به نظر می آید این اقدام طالبان نیز زنگ خطری باشد که از برنامه های این گروه برای ایجاد دوباره نا امنی در افغانستان و احتمالا به قدرت رسیدن تکفیری ها در این کشور حکایت می کند.
این انگاره زمانی قویتر می شود که می دانیم قرار است ۱۶ حمل(فروردین) ۱۳۹۳ مصادف با ۵ فوریه ۲۰۱۴ انتخابات ریاست جمهوری افغانستان برای تعیین جانشین حامد کرزای برگزار شود و تا کنون نگرانی هایی نیز مبنی بر برگزاری این انتخابات درموعد مقرر مطرح شده است.

برگزاری یک انتخابات در بستری آرام و دموکراتیک و انتخاب رئیس جمهوری با اکثریت آرا، برای طالبان یک اتفاق ناگوار به حساب می آید.

این را می توان در این بخش از اعلامیه ای که ملا محمد عمر رهبر طالبان افغانستان به مناسبت پایان ماه مبارک رمضان منتشر کرده بود، به خوبی مشاهده کرد: «مردم خداپرست ما به خود زحمت دیدن این نمایشنامه که انتخابات سال ۲۰۱۴ نامیده می شود، نخواهند داد و در آن شرکت نخواهند کرد. شرکت در چنین انتخاباتی به جز “ضیاع وقت”، چیزی نیست.»

بر این اساس به نظر می رسد تکفیری ها دوباره با استفاده از فرمول های مخصوص خودشان در صدد توطئه ای جدید هستند که هدف اصلی آن ایجاد نا امنی و اختلال در روند انتخابات سال آتی افغانستان و قدرت گرفتن در این کشور زخم خورده از جنایت های دردناک آن هاست.

این مطلب در سایت رصد

نوشته شده توسط محسن هوشمند در 20:47 | | لينک به اين مطلب