این یادداشت درباره موضوع واقعا ناراحت کننده لباس شخصی هاییست که نه تنها با حرکتی مغایر دستورات رهبر انقلاب چهره نظام را خدشه دار کرده اند بلکه مجالی برای فعالیت کسانی که در مسیر گفتار رهبری و برای رفع فتنه جنگ نرم کار می کردند نیز نگذاشته اند.
این هم متن یادداشت:
علامت سوالی به نام لباس شخصی ها
«اسلام درباره مسأله خشونت نظر روشن و واضحی دارد. اسلام استفاده از خشونت را اصل قرار نداده؛ اما در مواردی كه خشونت قانونی باشد، آن را نفی هم نكرده است. ما دوگونه خشونت داریم: یك خشونت قانونی است؛ یعنی قانون خشونتی را اعمال میكند؛ مینویسد كه اگر فلان كس این كار را كرد، او را به زندان ببرند. این خشونت است، اما این خشونت بد نیست. این خشونت در برابر تجاوز به حقوق انسانهاست. این خشونت در مقابل آدم بیقانون است. این خشونت در مقابل متجاوز است. اگر در مقابل متجاوز خشونت اعمال نشود، تجاوز در جامعه زیاد خواهد شد. اینجا خشونت لازم است. یك خشونت هم خشونت غیر قانونی است. مثلا یك نفر بیجا، خودسر، خودرأی، بر طبق میل خود، برخلاف قانون و بر خلاف دستور، نسبت به كسی اعمال خشونت میكند؛ یك سیلی به گوش كسی میزند. آیا این خوب است یا بد است؟ معلوم است كه این بد است. در این شكی نیست.آن مرزی كه اسلام معین میكند، همین است: خشونت قانونی. خشونت قانونی، امری است كه نه فقط خوب است، بلكه لازم است. خشونت غیرقانونی، نه فقط بد است، بلكه جنایت است و باید با آن مقابله شود. این نظر اسلام است.»
این جملاتی كه خواندید رهنمودهای رهبرانقلاب است كه در سال 79 صورت گرفته است یعنی سال ها قبل تكلیف ها روشن شده است.
بهتر است كمی به گذشته برگردیم. نه به ماجرای آتش زدن انتشارات مرغ آمین یا پایین آوردن پرده های سینما یا اخلال و به تعطیلی كشاندن برخی برنامه ها و سخنرانی ها یا زمانی كه مرتب در روزنامه های یك طرف می خواندیم گروه فشار چه كرد و در روزنامه های طرف دیگر جواب می دیدیم كه كار خودشان است برای اینكه مظلوم نمایی كنند، لازم نیست خیلی به عقب برگردیم و مباحث اختلافی را مطرح كنیم كافی است به تیر ماه 78 برگردیم و واقعه كوی دانشگاه را مرور كنیم كه دل رهبرانقلاب را به درد آورد:
«وقتی هیجانات كور، پا وسط بگذارند، دشمن فورا استفاده خواهد كرد. بارها گفتهام، باز هم تكرار میكنم؛ من معتقدم كه جوان مملكت بایستی در همه میدانها حضور و آمادگی داشته باشد؛ منتها با انضباط. اینگونه حركاتی كه ملاحظه شد كسانی به دانشگاه حمله كنند، ناشی از بیانضباطی است؛ با هر نامی انجام گیرد، غلط و محكوم است. اگر با نام دفاع از دین هم انجام گیرد، غلط است؛ اگر با نام دفاع از ولایت هم انجام گیرد، غلط است. مگر من بارها نگفتهام در اجتماعات كسانی كه مخالفند، هیچ كس نباید رفتار خشونتآمیز داشته باشد؛ چون این، دشمن را خوشحال میكند. بارها ما این حرف را گفتیم، چرا گوش نكردند؟! چرا گوش نمیكنند؟! حتی اگر یك حرفی كه خون شما را به جوش میآورد به زبان آورند - مثلا فرض كنید اهانت به رهبری كردند - باز هم باید صبر و سكوت كنید. اگر عكس مرا هم آتش زدند و یا پاره كردند، باید سكوت كنید. نیرویتان را برای آن روزی كه كشور به آن نیازمند است، برای آن روزی كه نیروی جوان و مؤمن و حزباللهی باید در مقابله با دشمن بایستد، حفظ كنید، والا حالا فرض كنیم یك جوان، یا یك دانشجوی فریبخوردهای هم حرفی زد و كاری كرد؛ چه اشكالی دارد؟ من از او صرفنظر میكنم.»
21 تیرماه 1378
همه به یاددارند كه آن واقعه چقدر برای مردم هزینه داشت و غیر از سوءاستفاده ها و التهاب آفرینی های مطبوعاتی و سوء تدبیرهای نیروی انتظامی، عامل اصلی گسترش و هزینه زا بودن آن اتفاق، گروهی بودند كه لباس شخصی نام گرفتند هویت آن ها نه تنها آن زمان كه حتی بعد از گذشت زمان، با بی توجهی به توصیه های ولی فقیه در به نتیجه مطلوب نرسیدن پرونده مذكور نیز برای مردم روشن نشد، مشخص نشد كه آن ها كه بودند با چه انگیزه ای و به چه دلیلی به كوی دانشگاه وارد شدند و آنگونه كردند كه براساس نظر ولی فقیه نه تنها توجیهی شرعی و قانونی برای آن وجود نداشت كه تمام استفاده از اقدام آنها را دشمن در كیسه خود ریخت و تمام ضرر آن متوجه مردم شد و باعث شد علامت سوالی بر سر عبارت "لباس شخصی ها" در اذهان عمومی گذاشته شود. این علامت سوال در شرایط و وقایع مختلف، كم رنگ یا پررنگ، بازهم مطرح می شد اما زمانی دوباره خود را به روشنی بروز داد كه این بار با توجه به پیش زمینه های ذهنی تبدیل به یك ایراد بزرگ به مسئولان شد و آن هم زمانی بود كه واقعه كوی دانشگاه 78 دوباره، پس از ماجرای انتخابات تكرار شد به گونه ای که دل رهبر انقلاب را خون کرد ، ایشان در همین زمینه فرمودند:«انسان دلش خون می شود از بعضی از این قضایا؛ بروند توی كوی دانشگاه، جوانها را، دانشجوها را - آن هم دانشجوهای مؤمن و حزباللهی را، نه آن شلوغكنها را - مورد تهاجم قرار بدهند، آنوقت شعار رهبری هم بدهند! دل انسان خون می شود از این حوادث.»
به نظر می رسد این بارایشان برای آنكه ریشه این ماجرای نامبارك خشكانده شود و به سرنوشت ماجرای قبلی دچار نشود آن را حتی در بحبوحه التهابات سیاسی و اتهامات نادرست به نظام، چندین بار در فضای رسانه ای مطرح كردند تا برخورد با عوامل خطاكار یا مجرم تبدیل به مطالبه ای عمومی و غیرقابل چشم پوشی شود:
«موضوع دیگری كه در بیانات دوستان مطرح شد، تخلفات یا حتی جنایاتی است كه در خلال این حوادث از سوی نیروهای ناشناس انجام گرفته. شما اشاره كردید به مسائل كوی دانشگاه یا از این قبیل مسائل - حالا كوی دانشگاه را چند نفر از دانشجویان عزیز تكرار كردند؛ شبیه كوی دانشگاه، مسائل دیگری هم در این مدت اتفاق افتاده - یا مثلا قضیه كهریزك را گفتند. این قضایا واقعا یكی از آن مشكلات و معضلات كار دستگاههای اجرائی است. اولا این را به طور قاطع بدانید كه با اینها برخورد خواهد شد. حالا نمی خواهیم جنجال بكنیم كه دستور بدهیم، این دستور توی رسانهها پخش بشود، باز یك پیوست زده بشود، باز یك پیرو زده بشود؛ من دوست ندارم كار تبلیغاتی انجام بگیرد؛ اما از اولین روزها دستور داده شده و كسانی دنبال هستند؛ منتها كارها باید درست با دقت و با مراقبت پیش برود
در كوی دانشگاه، در آن شب معین، قطعا تخلفات بزرگی انجام گرفته، كارهای بدی انجام گرفته. ما گفتهایم پرونده ویژهای برای این كار تهیه شود و به طور دقیق دنبال بگردند و مجرمان را پیدا كنند و وقتی پیدا كردند، به وابستگیهای سازمانی آنها هم هیچ نگاه نكنند و باید مجازات شوند؛ این را من به طور قاطع گفتم.»
اما با این وجود هنوز هم می بینیم اقدامات این گروه ها و عدم برخورد قانونی با آنها و سكوت عافیت طلبانه مسئولان، نخبگان و آن دسته از رسانه هایی كه بارتفكیك اقدامات این گروه ها با سیاست های نظام را به عهده دارند، باعث شده است این علامت سوال بزرگ و بزرگتر شود.
وجود برخی لباس شخصی های اطلاعاتی و امنیتی وابسته به سازمان ها نهادهای متعلق به نظام نه تنها بلااشكال است بلكه برای شناسایی و دستگیری دقیق عناصر اصلی اغتشاش و تمیز دادن آنها با معترضان ضروری است آنچه محل سوال است رفتار افرادی است كه خلاف سیاست های نظام عمل می كنند و از روی كم بصیرتی، ناخواسته برای تهمت زدن به نظام اسلامی زمینه سازی می كنند.
آیا حمله به كوی دانشگاه كم اذهان هزاران دانشجو، خانواده های آنان، آشنایان شان و جامعه ای كه از "بحران اعتبار منابع"رنج می برد را نسبت به نظام بدبین كرد و اگر نبود مواضع شفاف و علنی رهبرانقلاب و دستورات جدی ایشان برای برخورد با این عوامل این بدبینی هنوز باقی مانده بود در حالی كه به خاطر تاكید و موضع شفاف رهبری آن موضوع امروز به سوال و انتظاری برای برخورد به مجرمان تبدیل شده است.مگرنه این است كه روزهای اول، به دلیل برخی سوء تدبیرها، كم تجربگی و احساساتی شدن های برخی عوامل انتظامی كه همانند ما انسان هستند باهمه عواطف و ویژگی های انسانی، برخوردهای نامناسبی با برخی معترضان كه در آن روزها اكثرقریب به اتفاقشان فقط به نتایج انتخابات معترض بودند،صورت گرفت و مگر فراموش كرده ایم كه رسانه های خارجی با بزرگ نمایی این موارد هنوز كه هنوز است از آن سوءاستفاده می كنند؟ اگر برای این دسته از افراد معدود كه لباس شخصی نام گرفته اند درك عمیق آنچه بسیجیان به آن بصیرت پیدا كرده اند مشكل است، نباید رهنمودهای رهبرانقلاب كه مصرانه در جمع بسیجیان برآرامش و پرهیز از هرگونه درگیری و فقط دادن اطلاعات به مقامات مسئول تاكید كردند، فصل الخطاب باشد؟ آیا درست است كه با دستورات رهبری گزینشی عمل كنیم؟
زمانی كه میلیون ها تن از مردم در راهپیمایی بی نظیرروز چهارشنبه - تاكید می كنم بی نظیر- واقعیت را برای بسیاری از متوهمان داخلی و خارجی روشن كردند، آیا برخورد نابخردانه تعدادبسیار اندكی از این دسته از لباس شخصی ها با مراسم درحال برگزاری در جماران مهمترین مستمسك برای تحت الشعاع قراردادن واقعیت حضور استثنایی مردم نبود، مگر فیلم این رفتار غیرقانونی و غیرشرعی چندبار باید از شبكه های تلویزیونی خارجی پخش شود تا پیامدهای عدم برخورد با این عده برای مسئولان روشن شود؟
آیا صراحت رهبرانقلاب همانطور كه ذكر شد دراین باره جای تردید را باقی می گذارد؟
مشخص نیست تا چه موقع قرار است این گونه رفتارها ادامه پیدا كند تا مسئولان ما، بدون در نظرگرفتن ملاحظاتی كه نمی دانیم چیست براساس تكالیف و سیاست گذاری های تعیین شده توسط رهبرانقلاب به برخورد براساس عدالت با همه افراد خاطی عمل كنند؟
مهمترین سوال این است كه آیا سكوت نخبگانی كه در نشست های خصوصی با ناراحتی از وقوع و پیامدهای این اقدام ها دست پشت دست می زنند و از اینكه موضوعات فرعی جای موضوعات اصلی را در افكارعمومی می گیرد ابراز نگرانی می كنند، باز هم ادامه خواهد داشت و آیا ما بازهم فقط شاهد تك صداهای كم اثری خواهیم بود كه با نگرانی و ترس با اقدامات این گروه ها ابراز مخالفت می كنند و چون همفكرانشان درگیرمشغله های جاری -نمی گویم پست و مقام - عافیت طلبی ها و سكوت پس از مدتی صدایشان با پرداخت هزینه های دنیوی زیاد خاموش می شود و ما باز شاهد اقدامی دوباره باشیم و دست روی دست زدن های دوباره. و همین نكته مهمترین علامت سوال است كه چرا این دسته از لباس شخصی های كم تعداد به حاشیه رانده نمی شوند تا جلوی بهانه ها برای خدشه واردکردن به حقانیت نظام اسلامی گرفته شود؟