آش شله قلم کار!
الآن ساعت ۱۲:۳۰ است و من اصلا توان نوشتن ندارم ! یعنی ذهنی که از صبح پی "به زور نویسی" بوده در این ساعت از شب دیگه اصلا نوای "به عشق نویسی" نداره . اما راستش خودم هم خیلی دیگه داشتم روسیاه می شدم از این روزگار بی سوتیتری !
جالبه ! انگار این روزای زندگیم همش شده سوتیتر . یه صفحه روزنامرو تصور کنین که همه مطالبش با فونت سوتیتر منتشر شده باشه . این جوری انگار همه سوتیترها ارزش خودشونو از دست دادن !
علی ای حال توی چند هفته گذشته موضوعات مختلف سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و مناسبتی زیادی بود که قصد داشتم دربارشون بنویسم اما نشد. حالا به چند تاشون یک اشاره خیلی خیلی کوتاه میکنم
۱- مجله پنجره چند هفته قبل یک پرونده درباره مجلس ششم منتشر کرده بود با عنوان " مجلسی که عصاره ملت نبود " من هم خواستم یک مطلب بنویسم با عنوان "مجلس همیشه عصاره ملت است " که نشد . فی المجلس دوستان ما در مجله پنجره باید بدانند که این حرفشان در وهله اول به نظام ضربه میزند نه طیف های صاحب قدرت آن روز. ثانیا ما نباید حقایق را نادیده بگیریم. در هرصورت آن زمان جامعه ما رویکرد اصلاح طلبی داشت و به همین خاطر هم چنین مجلس و آن چون دولتی روی کار آمد . لذا اصلا نمی توان بگوییم مجلس عضاره ملت نبود . چند نکته دیگر هم مدنظر بود که متاسفانه الان فراموش شده است !
۲- دیروز سالروز تولد حکیم بزرگ سرزمین ما و مادر مهربان فرهنگ و زبان ما فردوسی پاکزاد بود . در این باره حرف زیاد است اما صرفا پیشنهاد میکنم بیانات رهبری درباره شخصیت فردوسی و گفت و گوی من با استاد سیدی درباره این روز را که هر دو در روزنامه خراسان دیروز منتشر شد بخوانید .
۳- چند وقت قبل در کلاس تاریخ موضوعی به ذهنم رسید درباره نقش مستشرقین به عنوان آغازگران تهاجم فرهنگی . موضوع خیلی مفصل است ، شاید بعدا نوشتم .
۴- درباره اسلامیت و ایرانیت و حرف هایی که این روزها بین دو طیف تند رو جامعه ما رد و بدل می شود هم حرف زیاد دارم . این را هم دوست دارم بنویسم . اما نقدا این را داشته باشید که ره هردو گروه به کردستان است.
پس از نوشت :
مکه برای شما
فکه برای من
بالی نمی خواهم
این پوتین های کهنه هم می توانند
مرا به آسمان ببرند.
سید مرتضی آوینی