اشک آب حیات من است.
اشک مقدس ترین درود روحی من است.
اشک گران بها ترین هدیه ایست که به معبود خود تقدیم میکنم.
اشک اقیانوس عشق و محبت است که در آن شنا میکنم. ا
اشک درود زمین اســــــــــت به آســـمان ها .
اشک هدیه آسمان است به زمین .
اشک آخرین رمق رحمت حیات من است.
اشک هماهنگی طبیعت با تار و پود قلب من است.
اشک توبه من به درگـــــــــاه خدای بزرگ اســت.
اشک راحتی و استراحت دل و روح من است. (۱)
***
و اشک تمام داشته های من می شود این روزها گاهی ، مصطفی!
و اشک ترنم زیبای لحظه های غمگسار سرودن نغمه عاشقانه اوست که دیده به دل هدیه می دهد.
و اشک لبخند شور گونه های من است برای او که با شیرینی بی حد و حصر رحمتش وَﻋَﺒْﺮَةَ ﻣَﻦْ ﺑَﮑﯽ ﻣِﻦْ ﺧَﻮْﻓِﻚَ ﻣَﺮْﺣُﻮﻣَﺔٌ را در گوش هايم نجوا كرده بود .
و اشک ... و اشک ... و اشک
انگار تمام باران رحمتت خلاصه مي شود در قطره هاي اين در نوازنده !
وقتي كه باريدن مي گيرد مي شورد تمام دردها را ، سهل مي كند تمام سختي ها را ، مي روياند بذر هاي عشق و اميد را و حتي پر مي كند براي لحظه هايي چند جاي خالي را ...
معبود بي همتاي من ! اگر نبود نعمت ذره اي محبت بر سلسله عشق كه در وجودم ريشه اش را دواندي ، سر بلند مي كردم و به فريادي رسا شكرگزاريم براي برترين نعمتت را به گوش جهانيان مي رساندم كه تو مايه حيات دل را در چشم های من به ودیعه گذاردی...
و تو اشک ! يادت باشد كه باران اگر بر خش خاش ببارد زهر مي رويد و اگر بر گندم قامت خيس خود را بگستراند رويشي به وسعت دانه هاي زرد خورشيد گونه سر از خاك بيرون مي آورد ... پس ببار آن جا که گل می رویانی ...
پ . ن:
(۱) اشک نوشته های ابتدایی : بخشی از یک عارفانه شهید دکتر مصطفی چمران
برچسبها: اشک, شهید چمران, آب حیات